POWER FX

طراحی و سفارش پروژه های : After Effects - Premiere - Edius - Photoshop

POWER FX

طراحی و سفارش پروژه های : After Effects - Premiere - Edius - Photoshop

عکاسی و دوربین های عکاسی

(( عکاسی و دوربین های عکاسی ))


عکاسی به فرایند ثبت تصاویر به وسیله دریافت و ثبت نور برروی یک سطح حساس به نور، نگاتیو (فیلم) یا (سنسور الکترونیکی) گفته می‌شود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیا بر روی سطح حساس به نور (هالوژن نقره یا سنسور)تأثیر می‌گذارد و باعث ثبت تصاویر می‌گردد
در گذشته نه چندان دور عکاسی از اتاقک تاریک و لوازم و موادی بسیار ساده تشکیل میشد. در حقیقت اتاق تاریک منجر به پیدایش عکاسی و دوربین عکاسی شد. اتاق تاریک عبارت از اتاقی است بی هیچ پنجره. هیچ نوری به آن راه ندارد مگر از طریق روزنه‌ای که بر یکی از دیوارهای اتاق تعبیه شده. تصاویر یا چشم‌اندازهای روبروی روزنه به صورت وارونه بر دیوار روبرویش بازتاب می‌یافت. بعضاً نگارگران از تصاویر بازتاب یافته به عنوان الگوی نقاشی‌شان استفاده می‌کردند. بعدها این اتاق تاریک در ابعاد کوچک‌تر تبدیل شد به دوربین عکاسی. یعنی در برابر روزنه‌ای که وجود داشت ماده حساس به نور قرار می‌دادند تا تصاویر بازتافته ثبت و ضبط شود. در روند تکاملی دوربین، از عدسی و لنز در جایی که روزنه قرار داشت استفاده شد. مواد حساس به نور به فیلم‌های عکاسی امروزین تبدیل شدند که در انواع سیاه و سفید و رنگی (نگاتیو) و اسلاید (پوزتیو) موجود است. نگاتیوها طی فرآیند دیگری در آزمایشگاه (لابراتوار) به عکس تبدیل می‌شوند. این روند ادامه یافت تا با پیدایش دوربین دیجیتال از حسگرهای حساس به نور به جای فیلم استفاده شد.
اما امروز از صنعتی پیچیده برخوردار است که تنوع محصولات آن حیرت آور می باشد. عکاسی موارد استفاده بسیار زیادی دارد. از جمله میتوان به عکاسی خبری ،علمی، تفریحی و ثبت خاطرات، ،مستند سازی اشاره کرد .
" دوربین سطوح حساس به نور و نور " ارکان سه گانه عکاسی اند که شناخت هر کدام از ضروریات فراگیری عکاسی به شمار میرود.

 

دوربین

دوربین یا همان اتاق تاریک اولیه مهمترین عامل عکاسی است که با کمک آن عکسبرداری انجام می شود. امروزه دوربین های عکاسی تنوع چشمگیری از لحاظ سیستم و شکل ظاهری دارند و هر روز به دامنه تنوع آنها افزوده می شود. اما با تمامی این اوصاف همگی آنها مشترکات زیادی دارند که با کسب شناخت کافی از این قسمتها می توان به راحتی با دوربین های گوناگون کار کرد.

 

طبقه بندی دوربین های عکاسی

اولین نوع طبقه بندی دوربینها، براساس قطع فیلم آنهاست. که شامل دوربینهای قطع بزرگ ، قطع متوسط، قطع کوچک، مینوکس یا کارآگاهی و دوربین های خاصی می شود.
دوربین های قطع بزرگ :‌حجم و وزن زیادی دارند و بیشتر در آتلیه ها بر روی سه پایه استفاده می شود و آنها را دوربین های آتلیه ای می نامند. با فیلمهای تک صفحه ای موسوم به فیلم تخت کار می کنند. فیلم های تخت در ابعاد 9×6 سانتی متر تا اندازه های 40 ×30 نیز ساخته می شوند. در جعبه های 25 عددی بسته بندی می شود این فیلم ها را در تاریکی در محفظه ای به نام شاسی قرار می دهند و پس از تنظیم دوربین، در محل شیشه مات گذاشته و پس از عکسبرداری برداشته می شوند.
دوربین های قطع متوسط :‌کم حجم تر هستند در فضاهای غیرآتلیه ای نیز کاربرد دارند. قطع فیلم این دوربین ها 120 است. عرض فیلمهای 120، 5/61 میلیمتر و طول آنها ثابت است دوربین های مختلف تعداد متفاوتی را با این فیلمها عکاسی می کنند چون کادر آن متفاوت است. فیلمهای 120، دور قرقره سیاهرنگ فلزی یا پلاستیکی همراه با نوار کاغذی که داخل آن سیاهرنگ است پیچیده شده اند.
دوربین های قطع کوچک : این دوربین ها کم حجم بوده و پرمصرف ترین نوع دوربین هاست. فیلم 135 و 126 مصرف می کنند اما نوع 35 آن رایج تر است. عرض فیلم های 135 ، 35 میلیمتر است و برای 12،18،20،24،27،36 قطعه عکسبرداری،‌عرضه می شود. رایج ترین کادر آن 36×24 میلیمتر است این دوربین ها به Halffram نیز موسوم اند. در داخل محفظه ی پلاستیکی یا فلزی موسوم به «کات» قرار می گیرند. کادر فیلم های 126 ، 245 × 24 میلیمتر است و فقط برای دوربین های نوع پک استفاده می شود در یک طرف سوراخ دارند و در کاستهای مخصوص قرار می گیرند. در دوربین های 135 پس از اتمام فیلم قبل از بیرون آوردن آن باید فیلم را به وسیله اهرم برگردان فیلم به داخل کاست کشید اما در دوربین های 120 این کار ضروت دارد. همین طور در فیلم های 126 نیز نیازی به این کار نیست.
دوربین های مینوکس یا کارآگاهی : فیلم 110 مصرف می کنند دارای جثه کوچکی هستند و کاربرد غیر حرفه ای دارند.
دوربین های خاص:‌دوربین های پولاروید و دوربین های ویژه و تخصصی
دومین نوع طبقه بندی دوربین ها، بر اساس نحوه تشکیل تصویر در منظره یاب دوربین هاست.
در منظره یاب دوربین های قطع بزرگ، تصویر به صورت واژگون چپ و راست دیده می شود و در دوربین های قطع متوسط، تصویر چپ و راست دیده می شود و در دوربین های قطع کوچک ،‌تصویر با موضوع هم جهت است.

 

ساختمان اصلی دوربین های عکاسی

مهمترین قسمتهای یک دوربین عبارتند از :
1- لنز
2- وسایل تنظیم که به دو بخش تنظیم نور و تنظیم فاصله تقسیم میشود.
3- منظره یاب
4- تعویض گر فیلم
5- اتاقک تاریک
6- کنتور شمارشگر فیلم

 

لنز

با مجهز شدن اتاقک تاریک به عدسی محدب تصویری شفافتر و روشنتر در اتاقک تاریک به دست آمد. این مساله اهمیت لنزها را برای ایجاد تصویری واضح و روشن در دوربین ها آشکار میسازد.
هر چند که یک عدسی می تواند تصویری نسبتا واضح ایجاد کند اما مشکلات متعد دی به وجود
می آ ورد که از آ ن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
1- وسط تصویر نسبت به گوشه های آن واضحتر میباشد بطوریکه گاهی کناره ها کاملا محو است.
2- تصویر دچار نوعی اعوجاج می شود بدین معنا که خطوط در مرکز تصویر مستقیمند اما با نزدیک
شدن به کناره ها هلالی ومنحی می شوند.
3- خطاهای رنگی بسیار چشمگیر است یعنی تک عدسی قادر به بازنمائی رنگهای طبیعی موضوع نیست. علاوه برآ ن نگهائی را که ناشی از کیفیت نا مطلوب شیشه آن است به رنگهای موضوع می افزاید برای رفع این موارد در ساختمان لنز ترکیبی از عدسی های مختلف بکار می رود .
بر روی دهانه لنز هر دوربین اطلاعاتی از قبیل نام لنز نام کارخانه سازنده فاصله کانونی شدت نور یاحداکثر باز شدن دیافراگم شماره ردیف واندازه دهانه لنز درج شده است که در شناسائی لنزها بسیار بااهمیت است .

 

فاصله کانونی

شعاع های موازی نور که از بی نهایت به یک عدسی محدب می تابند در نقطه ای پشت عدسی همدیگر را قطع می کنند. فاصله میان مرکز عدسی تا آن نقطه اصطلاحاً فاصله کانونی عدسی نامیده می شود.
دریک لنز نیز که ترکیبی از عدسی های مختلف است فاصله میان مرکز (محل استقرار تیغه های دیافراگم درلنز) تا محل تشکیل تصویر واضح (سطح فیلم) را فاصله کانونی آن لنز می نامند. فاصله کانونی را با حرف f وبر حسب میلیمتر نشان می دهند. به عنوان مثال اگر بر روی لنزی مشاهده شد f=50m.m یعنی فاصله کانونی آن 50میلیمتر است.

 

قدرت روشنایی یا حد اکثر گشادی دیافراگم

قبلا اشاره شد که لنز , ترکیبی از عدسی های متعدد است . این عدسی ها به طور طبیعی مقداری از نور را جذب می کنند در نتیجه تمام شعاع های نور که به لنز تابیده می شوند از آن عبور نمی کنند . قدرت روشنایی عبارت است از مقدار نوری که لنز از خود عبور میدهد .
این مقدار با اعدا خاصی مانند 1:1 , 2/1:1 , 4/1:1 , 8/1:1 و 1:2 و غیره مشاهده میشود . روشنترین لنز 1:1 است . یعنی در این لنز عدسی ها بسیار مرغوب به کار رفته که می تواند نقریبا تمام نور موجود را از خود عبور دهد . هر قدر عدد بزرگتر شود لنز از روشنایی کمتری برخوردار اشت. از طرفی قدرت روشنایی لنز با بازترین درجه دیافراگم آن برابر است.

 

قدرت روشنایی لنز را می توان اینچنین محاسبه کرد :

فاصله کانونی لنز تقسیم بر قطر دهانه لنز = قدرت روشنایی لنز
یعنی اگر قطر دهانه لنزی 50 میلیمتر و فاصله کانونی آن 100 میلیمتر باشد قدرت روشنایی 2 خواهد بود ( 1:2 )
پس میتوان گفت هر چه قطر دهانه لنز بیشتر باشد قدرت روشنایی آن بیشتر است.
بطور کلی هر لنز از چندین عدسی مختلف محدب و مقعر تشکیل شده که ترکیب آنها با یکدیگر باعث ایجاد تصویری واضح بر روی سطح حساس فیلم (امولیسیون) خواهد شد.
محل ایجاد تصویر را سطح کانونی وحدفاصل عدسی با محل ایجاد تصویر،فاصلة کانونی عدسی می‌گویند.
برای روشنتر شدن مطلب در مورد یک عدسی معمولی که برای آتش زدن کاغذ استفاده می‌گردد توضیح می‌دهیم .برای سوزاندن کاغذ بایستی عدسی را در مقابل نور خورشید آن قدر حرکت داد تا نور خورشید بصورت نقطه‌ای کوچک بر روی سطح کاغذ درآید که در این حالت بر اثر برخورد پرتوهای نوری به یکدیگر که از عدسی گذشته‌اند گرمای قابل توجه‌ای در محل برخورد بوجود آمده که باعث سوختن کاغذ می‌گردد محل برخورد پرتوهای نوری را نقطه کانونی و حد فاصل عدسی با سطح کاغذ فاصله کانونی گفته می‌شود. در لنزها که چندین عدسی مختلف وجود دارد هر عدسی دارای کانون جداگانه‌ای است اما وقتی با هم ترکیب می‌شوند کانون مشترکی پیدا می‌کنند که معمولاً از مرکز لنز تا حدفاصل محل ایجاد تصویر را فاصلة کانونی آن لنز می‌گویند که مقدار آن بر روی حلقه جلوی لنز نوشته می‌شود.
هر لنز دارای زاویه دید خاصی می‌باشد که قادر به جای دادن فضای مشخصی از جلو لنز در داخل دوربین و روی فیلم خواهد بود. به نسبت بلندی و کوتاهی فاصله کانونی، زاویه دید آن متغیر است هرچقدر فاصله کانونی لنز کوتاهتر باشد زاویه دید لنز بازتر و هرچقدر فاصله کانونی بلندتر باشد زاویه دید کوتاهتر خواهد بود.

 

انواع لنزها:

لنز نُرمال معمولی:( Normal )زاویه دید چشم انسان حدود 140 درجه می‌باشد اما تمام تصاویری که در زاویه چشم قرار می‌گیرند دارای وضوح کامل نیست وتنها در زاویه‌ای در حدود 52 درجه می‌توان تصاویر را به صورت واضح می‌توان دید لنز نرمال نیز زاویه دیدی شبیه به چشم انسان دارد به همین دلیل لنز معمولی نیز گفته می‌شود.
لنز تله فوتو: ( Telephoto) لنز تله از نظر شکل ظاهری طویل بوده و فاصلة کانونی بلندی دارد که دارای زاویه دید کوتاه می‌باشد و تنها برای عکسبرداری از فواصل دور مثل مناظر طبیعی و حیوانات وحشی کاربرد دارد و امکان عکسبرداری از فواصل نزدیک را ندارد.
لنز واید انگل:( Wide angle )لنز واید از نظر شکل ظاهر از لنز نُرمال کوتاهتر بوده و دارای فاصله کانونی کمی می‌باشد بنابراین دارای زاویه دید باز می‌باشد . این لنز در مکان‌هائی که امکان عقب رفتن عکاس برای قرار گرفتن تمام سوژه مورد نظر در نمایاب نباشد کاربرد شگرفی دارد و با استفاده از این لنز می توان فضای بیشتری را در عکس جای داد.
لنز زوم:Zoom این لنز دارای فاصله کانونی متغیر می‌باشد پس زاویه دید متغیر دارد برخی از لنزهای زوم با زاویه دید 180-40 که فاصله کانونی آن از 40 میلیمتر درحالت زاویه باز تا 180 میلیمتر در حالت تله فوتو می‌باشد کاربرد ویژه‌ای دارد به همین لحاظ در بین عکاسان مورد استقبال بیشتری قرار گرفته است.
جدای این تقسیم‌بندی لنزهای دیگری نیز هستند که کاربرد تخصصی دارند مانند لنز ماکرو که برای عکسبرداری از اجسام بسیار کوچک کابرد دارد با یک لنز نُرمال معمولاً تا فاصله 50 سانتیمتر امکان نزدیک شدن به سوژه می‌باشد اما برای عکسبردای از اجسام کوچک مثل تمبر یا سکه فقط لنز ماکرو جوابگو خواهد بود. لنزی دیگر با عنوان لنز چشم ماهی وجود دارد که زاویه دید بسیار وسیع دارد برخی از این لنزها مقداری از فضای پشت دوربین هم در کادر تصویر قرار می‌دهند . عکس حاصل از این لنزها به شکل دایره وار می‌باشد از این لنز برای ایجاد جلوه‌های ویژه تصویری استفاده می‌گ
سری لنزهای EF کانن کانن در طراحی محل نصب لنزهای سری EF امکاناتی بیشتر از یک محل ساده برای نصب سریع انواع لنز روی بدنه را مد نظر داشته است. با حذف اتصالات مکانیکی و استفاده از یک اتصال الکترونیکی بین دوربین و لنز، دوربین های کانن دارای انعطاف پذیری بالاتری برای به کارگیری تکنولوژیها و سیستمهای جدید آینده گشته‌اند. این توانایی و انعطاف پذیری قبلا با افزایش قابل توجه در سرعت فوکوس خودکار، افزایش عملکردها نظیر سیستمهای فوکوس خودکار در دوربین های EOS، لنزهای دیافراگم خودکار tilt-shift (TS-E)، استفاده از موتورهای اولتراسونیک و توسعه لنزهای دارای ثابت کننده تصویر به اثبات رسیده است.
سری لنزهای EFسیستم محل نصب کاملا الکترونیکی هیچکدام از معایبی نظیر لرزش دوربین، نویز هنگام کار، ساییدگی، لق زدن، نیاز به روغنکاری، پاسخ کند، کاهش دقت بخاطر کارکرد اهرم راه‌انداز، یا محدودیتهای طراحی مربوط به مکانیزم اتصال برای انتقال داده را ندارد. به علاوه عملکرد و قابلیت اطمینان لنز بسیار بالاتر رفته است. ضمنا یک سیستم تست خودکار که از میکروکامپیوتر داخلی لنز استفاده می کند خرابیهای احتمالی لنز را درون نمایشگر دوربین نشان می دهد و قابلیت اطمینان لنز را بالا می‌برد.
▪ بدون اینکه بخواهیم وارد جزئیات موضوع شویم ده مزیت لنزهای EF را بر می‌شمریم:

 

  • فوکوس بی سروصدا، سریع و با دقت بالا در تمامی لنزها از Fisheye (چشم ماهی) گرفته تا لنزهای سوپر تله فتو، چون متناسب با هر لنز سیستم راه‌انداز مناسب بکار گرفته شده است.
  • دیافراگم آرام و دقیق با کنترل دیجیتالی
  • امکان نگاه داشتن دیافراگم برای مشاهده عمق میدان و کمک به افزایش سرعت عکاسی با بسته نگاه داشتن دیافراگم د حین عکاسی متوالی
  • امکان کنترل کاملا اتوماتیک دیافراگم با لنزهای TS-E کانن.
  • امکان توسعه اپتیک های بسیار سریع و درخشان نظیر EF ۵۰mm f/۱.۰L USM که با سیستم قبلی اتصال لنز غیر قابل حصول بود
  • پوشش ۱۰۰ درصد منظره یاب با EOS-۱N
  • حذف انسداد منظره یاب و آینه در لنزهای سوپر تله فتو
  • در هنگام استفاده از لنزهای زوم دیافراگم متغیر هر گونه تنظیم دستی عدد f (به جز بالاترین دیافراگم) در حین محدوده زوم امکان پذیر شده است
  • جبران اتوماتیک و نمایش تغییر در عدد F موثر وقتی که بین لنز و بدنه دوربین از بسط دهنده ها (Extender) استفاده شده است.
  • توانایی طراحی لنزهایی با دیافراگم پشتی بزرگتر برای بهبود روشنایی مرزها در سیستم های اپتیکی. به علاوه این مشخصه کارایی اپتیکی را هنگام استفاده از توسعه دهنده لنزدر سوپر تله فتو بهبود می بخشد.

    وسایل تنظیم نور :

    وسایل تنظیم نور در دوربین های عکاسی وسایل تنظیم نور شامل پرده مسدودکننده (شاتر)، دیافراگم و نور سنج است.
    شاتر:‌زمان نور دهی و دیافراگم شدت نور را کنترل می کند نور سنج متعادل این دو عامل را که منجر به رسیدن نور کافی به فیلم می شود محاسبه می کند.
    در سالیان اولیه اختراع عکاسی ، حساسیت فیلم ها بسیار کم بود بر روی لنز درپوش قرار می دادند که با برداشتن آن نور به فیلم می رسید و با گذاشتن مجدد درپوش بر روی لنز، کار عکاسی خاتمه می یافت اما امروزه حساسیت فیلم ها بسیار زیاد است وسیله مخصوص بسیار دقیقی در دوربین ها پیش بینی شده است که «پرده مسدود کننده» یا «شاتر» نام دارد.
    پرده مسدود کننده در حالت عادی مانع رسیدن نور به فیلم می شود اما هنگام فشردن دکمه عکسبرداری این پرده کنار رفته و به مدت معینی به نور اجازه عبور می دهد. در محلهای کم نور، پرده شاتر مسیر نور را به مدت بیشتری آزاد می گذارد اما در محلهای پرنور، سرعت باز و بسته شدن پرده مسدود کننده سریعتر و در نتیجه عبور نور کمتر است.
    زمان باز بودن پرده مسدود کننده بر روی جدولی قید شده است که بر روی لنز یا بدنه دوربین قرار دارد.


نشاندهنده ثانیه کسری از ثانیه است. سرعتهای پرده مسدودکننده به قرار زیر است :
4000/1 ثانیه ، 2000/1 ثانیه ، 1000/1 ثانیه ،500/1 ثانیه،250/1ثانیه، 125/1 ثانیه، 60/1 ، 30/1 ،15/1 ،8/1 ، 4/1 ،2/1 ، 1،2،4،8 ، B
سرعت B به معنای آن است که با فشردن دکمه عکسبرداری، پرده مسدود کننده باز شده و تا زمانی که دکمه آزاد نشود پرده باز می ماند. وقتی به نوردهی طولانی تری نیاز باشد از این حالت استفاده می شود در بعضی دوربین ها سرعت «T» نیز وجود دارد. در این وضعیت با یک بارفشردن و رها کردن دکمه پرده باز می شود سرعتهای مختلف شاتر علاوه بر کنترل زمان نوردهی در عکسبرداری از موضوعهای متحرک نیز نقش مهمی ایفا می کنند.
روش استفاده از سرعت کند شاتر، متداولترین شیوه های القای حرکت و جنبش در عکاسی است باید دوربین را برروی سه پایه نصب کرده یا به محلی تکیه داد.
انواع شاترهاشاترها در دو نوع مرکزی و کانونی ساخته شده اند. شاترهای مرکزی یا مکانیکی فلزی هستند و در داخل لنز نصب می شوند. شاترهای مرکزی، ساختمانی شبیه به دیافراگم دارند با این تفاوت که دیافراگم در بسته ترین حالت،مانع از عبور نور نمی شود.
شاترهای مرکزی1- از تیغه های فولادی ظریف شبیه دیافراگم ساخته شده و از مرکز به طرف محیط باز می شود با این فرق که دیافراگم در بسته ترین حالت هم مانع عبور نور نمی شود.
2- در فاصله نزدیکی از تیغه های دیافراگم ، داخل لنز قرار گرفته . این نوع لنز ، سنگین تر و گران تر است.
3- جدول سرعت شاتر ، روی لنز قرار دارد.
4- معولا در دوربینهایی با لنز ثابت استفاده می شوند زیرا اگر لنز دوربین باز شود فیلم نور می بیند اما در برخی از دوربینها نیز وسیله ای پیش بینی شده که با باز شدن لنز ، مانع رسیدن نور به فیلم می شود.
5- با انتخاب سرعتهای مختلف ، سرعت باز و بسته شدن پره های شاتر تغییر می کند.
6- چون پره های شاتر به صورت متحد المرکز باز و بسته می شوند ، یکباره نور به فیلم می رسد.
7- بیشترین سرعت شاتر مرکزی 500/1 ثانیه است
8- موقع باز و بسته شدن ، صدای کمی تولید می کند و برای عکس برداری از موضوعاتی که نباید جلب توجه شود مناسب است مانند عکس برداری از پرندگان.
شاتر کانونی1- از جنس پارچه سیاه و فلز ساخته می شود و چون بلافاصله در جلوی فیلم که کانون لنز است ،
قرار دارد، شاتر کانونی نامیده میشود. نوع پارچه ای به صورت افقی و نوع فلزی به صورت عمودی حرکت می کند .
2- جزئی از بدنه دوربین به شمار میرود . بنابراین جدول سرعت شاتر روی دوربین قرار دارد.
3- چون پرده شاتر بلافاصله جلوی دوربین قرار د ارد. با تعویض لنز ، فیلم نور نمی بیند.
4- از دو پرده مجزا تشکیل شده که لبه آنها کمی همپوشانی دارد. با فشردن دکمه شاتر پرده اول کنار می رود و فیلم نور می بیند . پس از مدت کوتاهی پرده دوم حرکت کرده مسیر نور را می بیند. با تغییر سرعت شاتر ، فاصله میان دو پرده تغییر می کند و سرعت حرکت پرده ها ثابت است. یعنی در سرعت بالا ، فاصله پرده ها کم و در سرعت کم ، فاصله پرده ها زیاد می شود.پس از هر بار عکس برداری ، پرده ها از محل اولیه به طرف مقابل می روند و بعد از به کار بردن اهرم جلو برنده فیلم و انتقال فیلم به فریم جلوتر ،
پرده ها نیز به محل اول بر می گردند.
5- در این نوع شاتر امکان استفاده از سرعتهای تا 4000/1 ثانیه وجود دارد.
6- موقع عکس برداری صدای نسبتا زیادی ایجاد می کند.

نقش دیافراگم در دوربین های عکاسی




دیافراگم عبارت است از تیغه های نازک و مقام فلزی که در داخل لنز قرار دارد این ورقه ها، امکان ایجاد روزنه هایی با قطرهای متفاوت را فراهم می سازد. مقدار گشادگی دیافراگم با اعدادی مشخص می شود: f64-f32-f22 و غیره اعداد بزرگتر، نشانگر دیافراگم بسته تر و عددهای کوچکتر نشاندهنده دیافراگم بازتر است. بازترین دیافراگم، معادل قطر عدسی لنز و قدرت روشنایی آن است.
دیافراگم دو نقش مهم را در عکاسی ایفا می کند:
1 – کنترل شدت نور .
2 – تأثیر بر عمق میدان وضوح تصویر .
با تغییر یک دیافراگم ، شدت نور،‌نصف یا دو برابر می شود.
نور سنج برای ثبت دقیق تصویر در عکاسی ، محاسبه دقیق نوری که از سطوح مختلف موضوع مورد نظر منعکس می شود ، ضروری است . تعادل میان درجه شاتر که زمان نوردهی به فیلم را تعیین میکند و درجه دیافراگم که شدت نور را کنترل می کند. نوردهی صحیح به فیلم را تعیین می نماید . وسیله ای که این تعادل را امکان پذیر می سازد « نورسنج » نام دارد.
ساختمان نور سنجنور سنچ از یک سلول حساس به نور ، مقاومت متغیر میلی یا میکرو آمپرمتر و باتری تشکیل می شود . سلول حساس نور« فتو سل» دریافتی را به جریان الکتریکی تبدیل می کند عقربه آمپرمتر حرکت کرده در برابر عددی خاص در جدول می ایستد . عدد مذکور ، معرف مقدار نوردهی است. در گذشته از « سلینیوم » به عنوان سلول حساس استفاده می شد و نیازی به باتری نداشت ولی در نورهای ضعیف قابل استفاده نبود . در نور سنجهای جدید از سلول « آرسینوگالیم » استفاده می شود که با باتری کار می کند . مقاومت متغیر در مدار نور سنج ، همان جدول حساسیت فیلمهاست که باید روی حساسیت فیلم مورد استفاده تنظیم شود.
انواع نور سنجنور سنجها به دو دسته الحاقی به دوربین و مستقل تقسیم می شودند. نورسنج بیشتر دوربینهای امروزی از داخل لنز است که سرعت زیادی دارد و با باتری کار میکند ولی تنها از نور انعکاسی نورسنجی میکند. سلول حساس این نورسنجها در داخل ویزور یا گوشه ای داخل دوربین ، در اطراف آینه 45 درجه نصب شده است. برای به کار انداختن نور سنج باید دکمه شاتر را اندکی فشرد . نورسنجی ، زمانی صحیح است که عقربه کوچک درون ویزور از بین سه علامت + ، ، - بر روی علامت قرار گیرد . قرار گرفتن عقربه روی علامت + نشان دهنده بالا بودن نور است که باید دیافراگم یک درجه بسته شود یا سرعت یک درجه افزایش یابد. علامت - نیز نشان دهنده نور کم است .
در برخی از دوربینها در ویزور عددهای دیافراگم و یک عقربه دیده میشد که با انتخاب هر عدد شاتر، عقربه روی یک عدد دیافراگم می ایستد . نورسنجهای مستقل یا دستی ، حرفه ای و دقیق تر هستند. با این نور سنجها علاوه بر نور انعکاسی موضوع مورد نظر ، از منبع نور که موضوع را روشن کرده ، نورسنجی به عمل می آید . این نورسنجها مجهز به کلاهک کائوچویی شیری رنگ هستند که باید هنگام نورسنجی از منبع نور ، آن را روی سلول حساس کشید ، در غیر این صورت نورسنج برای مدتی غیر حساس می شود.
اشکالهای رایج در نورسنجی عمومیاگر تصویر تیره شود، ایراد از نور ناکافی فیلم است و عوامل به وجود آورنده آن عبارتند از:
1- زیادتر بودن سرعت شاتر از مقدار تعیین شده در نورسنج
2- بسته تر بودن دیافراگم از حد تعیین شده در نورسنج
3- دوربین بر روی عدد حساسیتی بالاتر از حساسیت فیلم ، تنظیم شده است.
4- سطح غالب سوژه تیره بوده ولی نورسنجی بر اساس مناطق روشن صورت گرفته است.
اگر تصویر روشن باشد، ایراد از نوردهی زیاد به فیلم است و عوامل به وجود آورنده آن ، بر خلاف عوامل بالا می باشند. البته تیره یا روشن شدن تصویر به مراحل ظهور فیلم و چاپ عکس نیز بستگی دارد.

وسایل تنظیم فاصله

برای به دست آوردن تصویر واضح بر حسب فاصله موجود میان موضوع و دوربین ، لازم است در فاصله لنز تا سطح فیلم تغییراتی داده شود. بر روی اغلب لنزها ، حلقه فوکوس یا واضح سازی وجود دارد که بر روی آن اعداد متراژ بر حسب فوت و متر نوشته شده و با چرخاندن این حلقه می توان تصویر را واضح کرد . دوربینهایی که به شیشه مات مجهزند به چند طریق کار تنظیم را انجام می دهند:
1- صفحه تصویر شکسته یا استیگمومتر : در مرگز این صفحه دایره ای وجود دارد که با خط افقی به دو نیم شده است و هنگام غیر واضح بودن ، خطوط عمودی بالا و پایین این خط افقی به صورت شکسته و جدا از هم دیده می شود .
2- صفحه تصویر میکروپریسم : در مرکز این صفحه تصویر ، دایره هاشور خورده ای وجود دارد که بعد از وضوح باید این هاشورها از بین برود تا تصویر سالم دیده شود.
3- فاصله یا تله متر: در این نوع ، دو تصویر از موضوع دیده میشود که یکی پر رنگ و ثابت و دیگری کمرنگ است. با چرخاندن حلقه فوکوس ، دو تصویر باید بر هم منطبق شود تا تصویر واضح گردد
منظره یاب: منظره یاب از قسمتهای مهم دوربین است که بوسیله ان عکاس موضوع خود را نگاه میکند
و به کادر بندی میپردازد.
منظره یابها در اشکال گوناگون وجود دارند برخی از منظره یا بها فقط از یک شیشه مات تشکیل می شوند که تصویر برروی آن قابل رؤیت است مثل دوربین های قطع بزرگ که به علت در معرض تابش نور بودن پارچه ای مشکی روی آن می اندازند.
منظره یابهایی که علاوه بر شیشه مات مجهز به منشور هستند جهت تصویر منعکش شده برروی صفحه تصویر را به سمت چشم بیننده تغییر می دهند که بیشتر در دوربینهای تک لنز انعکاسی به کار می رود.
نوع دیگری از طبقه بندی دوربین ها بر اساس سیستم منظره یاب و نحوه نورگیری آنهاست در بیشتر دوربین های قطع بزرگ، نور با عبور از لنز به سطح شیشه ای مات که در محل قرار گرفتن فیلم تعبیه شده برخورد می کند و تصویر بر روی آن شکل می گیرد.
منظره یابهای انعکاسی - منظره یابهای غیرانعکاسی در دو گروه از دوربینها به کار رفته اند.
1 – سیستم تک لنز انعکاسی: در این دوربین ها تصویری که به وسیله لنز ایجاد شده به آیینه ای 45 درجه برخورد می کند و به قسمتی که یک منشور در آنجا تعبیه شده هدایت می شود. منشور، پس از انعکاسهای متعدد، جهت تصوری را به سمت منظره یاب دوربین، تغییر می دهد، در واقع تصویر از لنز دوربین دریافت شده است . با فشردن دگمه عکسبرداری،‌آیینه مسیر نور را آزاد کرده، نور به فیلم می رسد. چون آیینه از مسیر نور کنار رفته است . تصویر در منظره یاب دیده نمی شود. سیستم دوربین های تک لنز انعکاسی را S.L.R می نامند.
2- سیستم دو لنز انعکاسی: این دوربین ها دارای دو لنز با فاصله کانونی یکسان هستند که به هم جفت شده اند.
این دوربین ها از دو اتاقک سوار بر هم تشکیل شده اند. در اتاقک بالا فقط منظره یاب و آیینه 45 ثابت تعبیه شده و در اتاقک پایین فیلم قرار دارد و هر لنز به یکی از اتاقکها مربط می شود. آیینه نصب شده در اتاقک بالا، تصویر دریافتی از لنز بالای را به سمت شیشه مات منظره یاب هدایت می کند این دوربین ها را «انعکاسی» می نامند.
اطراف شیشه مات با تیغه های فلزی متحرک، پوشیده شده و لنز پایین تصویر را برای ثبت بر روی فیلم ایجاد می کند. چون بین دو لنز فاصله اندکی وجود دارد تصویری که با چشم دیده می شود با تصویر ثبت شده بر روی فیلم مقداری متفاوت است. این اختلاف در فواصل بیشتر از 20 متر محسوس نیست. اختلاف زاویه بین منظره یاب و لنز اصلی را «خطای دید موازی» یا «اختلاف منظره» می نامند. سیستم دوربین های دو لنز انعکاسی را با کد T.L.R نشان می دهند که کادر 6×6 سانتی متری را عکسبرداری می کند.
منظره یابهای غیرانعکاسی منظره یابهایی که تصویر را به طور مستقیم و بدون واسطه دریافت می کنند و جدا از لنز دوربین عمل می کنند «غیرانعکاسی» نامیده می شوند که بیشترین دوربین های قطع کوچک و مینوکسی به کار می رود. مانند دریچه ای در کنار لنز قرار دارند که با قرارگرفتن چشم در پشت آنها، مستقیماً به موضوع نگریسته می شود.
روش اصلاح خطای اختلاف منظر پس از تنظیم های اولیه، می توان دوربین را هم جهت منظره یاب، اندکی تغییر مکان داد. در منظره یاب اغلب دوربین های 135 و 110 خطوط راهنما وجود دارد که با رنگ خاصی مشخص شده است.

فیلم گذاری دوربین

1 – پشت به منبع نور، فیلم را در داخل دوربین قرار دهید.
2 – سر فیلم را اندکی آزاد کرده آن را در شیار یا محلی مخصوص که در مقابل قسمت استقرار کاست فیلم در دوربین قرار دارد، بگذارید.
3 – پس از استقرار فیلم در محل مخصوص ، فیلم را تا پیچیدن یک دور کامل به دور آن جلو ببرید.

4 – در دوربین را ببندید و به کمک اهرم جمع کننده فیلم را مقداری به عقب برگردانید.
5 – همزمان با جلوبردن فیلم ، به اهرم جمع کننده نگاه کنید، اگر اهرم چرخید، فیلم صحیح جا افتاده است.

6 – قبل از عکسبرداری حساسیت فیلم مصرفی را مقابل شاخص مربوط قرار دهید.
7- در پایان عکسبرداری و اتمام فیلم، حتماً ضامن رهاسازی را فشار دهید و فیلم را به داخل کاست برگردانید.

– پس از خارج کردن فیلم از دوربین ،‌آن را به وسیله برچسب مشخض کنید تا با فیلم های دیگر اشتباه نشود.
9 – فیلم عکسبرداری را باید در اولین فرصت ظاهر کرد.

طریقه صحیح به دست گرفتن دوربین





سمت راست دوربین را با دست راست، طوری نگه دارید که از انگشت شست، برای جلوبردن فیلم و از انگشت اشاره برای فشردن دکمه شاتر استفاده شود. می توان از دو انگشت اشاره و شست برای تغییر جدول سرعت شاتر بهره گرفت. زیر دوربین را با کف دست چپ نگه دارید و با انگشت شست و اشاره واضح سازی لنز و تغییر دیافراگم را انجام دهید.
هنگامی که دوربین در حالت عمودی است،‌سمت چپ بدنه دوربین در کف دست چپ قرار می گیرد. برای محافظت کامل از دوربین بهتر است ابتدا بند دوربین دور مچ دست پیچیده شود تا اگر به هر دلیلی دوربین از دست عکاس آزاد شد به روی زمین سقوط نکند.
هنگامی که دوربین را افقی در دست گرفته اید،‌آرنجها را به بدن بچسبانید، زیرا با باز بودن آرنجها، بخصوص در محل پر ازدحام امکان تصادم با عکاس افزایش می یابد.
نکاتی دیگر: 1 – در حالت ایستاده پاها را به اندازه عرض شانه باز کرده یکی را اندکی جلوتر قرار دهید تا تعادل بدن بهتر حفظ شود.
2 – در حالت نشسته زانوی پای راست را بر زمین گذاشته ،‌آرنج دست چپ را بر روی زانوی پای چپ قراردهید.
3 – هنگامی که از سرعت شاتر کم استفاده می شود برای جلوگیری از لرزشهای خفیف دست بهتر است دوربین یا بدن عکاس، به محلی محکم مانند دیوار تکیه داده شود.
4 – در مواقعی که دوربین بر روی شانه آویزان است بهتر است لنز به سمت بدن متمایل باشد.
5 – هنگام عکسبرداری از تابش مستقیم نور آفتاب به درون لنز جلوگیری کنید.
6 – قبل از عکاسی از حفاظت لنز مطمئن شوید با استفاده از دستمال های مخصوص.
7 – به هیچ عنوان عجله نکنید و بهترین زاویه دید و حالت را بیابید.
8 – دقت کنید سطوح و خطوطی که در طبیعت عمود بر سطح زمین هستند در تصویر مایل نباشند خط افق نیز از وضع افقی با ضلع های بالا و پایین تصویر، خارج نشود.
9 – اگر از صحنه هایی که با نورهای مختلف روشن شده عکسبرداری می کنید باید قبل از عکسبرداری از آن صحنه ها، نورسنجی شود.

نقش فیلمها در عکاسی

پس از سالها تلاش و کوشش با شناسایی هالوژنهای نقره(برمور، کلرور و یدور نقره) انقلابی در ساختمان فیلمها ایجاد شد. هالوژنهای نقره دارای خواصی هستند که از آن جمله دو مورد زیر قابل اشاره است :
1 – به نور حساسیت دارند.
2 – پس از نور دیدن ،‌احیا شده به فلز نقره تبدیل می شود.
ساختمان فیلم های سیاه و سفید

عبارت است از : لایه محافظ، امولسیون ،‌پایه فیلم ،‌لایه ضدهاله.
الف) لایه محافظ : پوشش بالایی فیلم هاست که از جنس ژلاتین سخت ساخته می شود.
ب) امولسیون یا سطح حساس به نور :‌ترکیبی از ژلاتین و املاح نقره است. ژلاتین را از پوست و استخوان حیوانات به دست می آورند.
ج) پایه : امولسیون یا سطح احساس را بر روی پایه ای از جنس پلاستیک که قابل انعطاف و شفاف است می کشند.
د) لایه ضد هاله: هنگامی که نور از محیطی به محیط دیگر نفوذ می کند دچار انعکاس و انکسار می شود به این دلیل هنگامی که نور به امولسیون فیلم می تابد دسته از پرتوهای نور به املاح نقره برخورد کرده دسته ای دیگر که از لابه لای امولسیون عبور می کنند از پایه فیلم می گذرند به این ترتیب و به علت تغییر محیط مقداری از شعاعهای نورپس از برخورد با پایه دوباره به طرف امولسیون منعکس می شود و مجدداً امولسیون را از زیرنور می دهد. چنین انعکاسهایی ممکن است دور نقاط درخشان تصویر ایجاد هاله نموده از وضوح تصویر بکاهد. برای جلوگیری از این پدیده سح زیرین پایه فیلمها را به کمک رنگهای تیره می پوشانند تا نور عبور یافته از امولسیون و پایه را کاملاً به خود جذب کند. ضخامت لایه ضدهاله و لایه محافظ تقریباً یکسان است لایه ضد هاله در مرحله ظهور، شسته و از سطح فیلم جدا می شود لایه های متعدد تشکیل دهنده فیلم بسیار نازک اند که به کمک چسب مخصوصی به همدیگر متصل شده اند. وجود دانه های نقره موجود در امولسیون فیلم ها موجب می شود که فیلم های مختلف‌، نسبت به نور حساسسیت یکسانی نداشته باشند.

طبقه بندی فیلمها :

1 – از لحاظ حساسیت به رنگ الف) فیلم های مونورکروماتیک
ب) فیلم های اورتوکروماتیک
ج) فیلم های پانکروماتیک
2 – از لحاظ حساسیت به نور 1 – فیلم های با حساسیت فوق العاده کم (بین 3 تا 12 ISO)
2 – فیلم های با حساسیت کم (بین 16 تا 22 ISO)
3 – فیلم های با حساسیت متوس (بین 48 تا 164 ISO)
4- فیلم های با حساسیت زیاد (بین 200 تا 400 ISO)
5- فیلم های با حساسیت فوق العاده زیاد (بین 800 تا 6400)
6- فیلم های خاص
حساسیت به نور فیلم ها را با علایم ASA،DIN، ISO مشخص می کنند.
فیلم های با حساسیت کم برای محیط های کم نور و با شرایطی که لازم است از سرعتهای کند شاتر و دیافراگم های باز استفاده شود کاربرد دارد اندازه املاح نقره در امولسیون این فیلم ها بسیار زیاد است. فیلم های با حساسیت زیاد برای عکاسی در محیط های کم نور، تهیه عکس های خبری و عکسهای خبری و ورزشی، به کار می رود.

آشنایی با خواض فیلم ها

الف) تأثیر حساسیت فیلم ها بردانه های تصویر: هر چه اندازه دانه های نقره ریزتر باشد حساسیت فیلم کمتر است بنابراین اگر فیلم های با حساسیت زیاد را بزرگ کنند دانه های شبیه به برفک بر روی تصویر نمایان می شود این دانه ها را «گرین»می نامند. عکاسی از صحنه های معماری،‌تبلیغاتی،‌صنعتی،‌منظره و چهره با حساسیت متوسط و حساسیت کم صورت می گیرد. اما عکاسی با فیلم های با حساسیت زیاد از صحنه هایی که بازنمایی جزئیات ظریف در آن اهمیتی ندارد، بلامانع است.
ب) تأثیر فیلم ها در کنتراست: کنتراست به معنای تضاد و تباین است. تضاد و اختلاف میان سطوح سفید و تیره تصویر هنگامی که بین سطوح سیاه و سطوح سفید 8 دامنه خاکستری وجود داشته باشند، کنتراست است معمولی است اما وقتی که تعداد پله های خاکستری از 8 افزایش یافت کنتراست کاهش می یابد. با افزایش حساسیت فیلم کنتراست تصویر آن کمتر می شود و کنتراست فیلم های با حساسیت بیشتر نسبت به آنها کمتر است. از فیلم های با حساسیت کم، در کپی برداری از روی نسخه های خطی، طرح ، نمودار و طرحهایی که فقط سیاهی و سفیدی در آنها وجود دارد استفاده می شود. اما برای عکسبرداری از یک تابلو نقاشی یا تصویری معمولی از فیلم های با حساسیت متوسط بهره می گیرند.

فیلم های خاص

از این فیلم ها،‌می توان فیلم های مادون قرمز (IR )، ماورای بنفس (V.U) فیلم های پلاروید، صفحات موسوم به D.C و غیره را نام برد.
C.D ها دیسکتهایی هستند که تصویر را به صورت مغناطیسی ضبط می کنند.دوربین های ویژه ای آنها را عکسبرداری می کند و نیاز به ظهور و چاپ شیمیایی ندارند. امروزه کاربرد این دوربین ها وسیع تر شده است.

انواع فیلم های عکاسی

فیلم های عکاسی ،‌نگاتیو( منفی) یا پوزتیو(مثبت) است و به صورت رنگی یا سیاه و سفید عرضه می شوند. فیلم های نگاتیو، تصویر را به صورت منفی ثبت می کنند. یعنی سطوح روشن را تیزه و سطوح تیره را روشن برای دیدن تصویر مطابق با واقعیت باید آنها را چاپ کرد. فیلم های نگاتیو با عبارات Negative یا For B & w Print یا For Color Print مشخص می شوند. اما فیلم های پوزتیو، مستقیماً تصویر را به صورت مثبت و منطبق با حالت طبیعی ثبت می کنند. از این دسته ،فیلم های اسلاید را می توان نام برد. فیلم های پوزتیو یا اسلاید را با پیوند Chrome که به نام فیلم افزوده می شود، مشخص می کنند. فیلم های سیاه و سفید، عموماً به وسیله پسوند Pan و فیلم های رنگی به کمک پیوند Colorمشخص می شوند. فیلم های رنگی خود نیز به دو نوع ساخته می شود:
الف) فیلم های نوع نوروز: که مخصوص عکاسی با نور روز یا فلاش الکترونیکی است. فیلم های نور روز با کلمات(Day light/ flash)مشخص می شوند.
ب) فیلم های رنگی نور مصنوعی: این فیلم ها بیشتر در فیلم برداری که اغلب زیر نور پرژکتورها و نور افکنهایی که نور زرد تولید می کنند، کاربرد دارند. اما در عکاسی نیز مورد استفاده قرار می گیرند. فیلم های نوع نور مصنوعی را به کمک عبارت Tangstenمشخص می کنند.
بر روی قوطی فیلم های عکاسی اسم کارخانه سازنده، آرم یا مارک فیلم، قطع فیلم،‌تعداد کادرهایی که می توان با آن عکسبرداری کرد،‌اندازه کادر فیلم و ... مشخص می شود.
فیلم های عکاسی تاریخ مصرف معینی دارند که بر روی قوطی هر فیلم تاریخ انقضای آن قید می شود. اگر فیلم های سیاه و سفیدی که از تاریخ مصرف آنها مدتی گذشته باشد مصرف شوند لکه هایی شبیه به کرم یا حبابهای هوا بر روی فیلم ایجاد می شود.

ظهور فیلم




ظهور،‌آشکار سازی تصویر نامه یی است که بر روی فیلم ثبت شده است. فیلم های رایج عکاسی را باید در تاریکی مطلق ظاهر کرد. این کار به دو طریق ظهور در تشتک و ظهور با تانک ظهورف صورت می گیرد. امروزه از روش ظهور در تشتک کمتر استفاده می شود.
زیرا علاوه بر اینکه از دقت کافی برخوردار نیست، عکاس مجبور است در تمام مراحل ظهور در تاریکی به سر ببرد و بیماریهای پوستی را به همراه دارد. اما در روش ظهور با «تانک ظهور» فقط مرحله پیچیدن فیلم به دور قرقره در تاریک خانه انجام می شود و مراحل ظهور در روشنایی صورت می گیرد و خط تماس با آنها به حداقل می رسد. تانکهای ظهور از جنس پلاستیک یا فلز ساخته شده اند.
رایج ترین و موفق ترین قرقره هایی که در تانکهای ظهور به کار می روند پلاستیکی می باشند. این قرقره ها قابل تغییر بوده اما قرقره های فلزی غیر قابل تغییر هستند.

وسایل مورد استفاده در ظهور فیلم

تاریک خانه ، تانک ظهور، قیچی، دما سنج صفر – 100، بشر، زمان سنج، گیره آویزه فیلم ، خشک کن فیلم، حوله کوچک و داروهای ظهور، توقف و ثبوت فیم . تاریک خانه مکانی کاملاً‌تاریک است که برای فیلم گذاری به دور قرقره تانک ظهور، از آن استفاده می شود.

آماده کردن فیلم

فیلم 135 : قبل از خاموش کردن چراغ و آغاز فیلم گذاری،‌دقت کنید که قرقره کاملاً خشک باشد در غیر این صورت ، فیلم پیچی به دور قرقره دچار مشکل می شود. سپس زباله های ورود فیلم بر روی لبه قرقره را دقیقاً مقابل هم میزان کنید. برای اینکه فیلم گذاری با مشکلی مواجه نگردد باید قسمت زباله ابتدای فیلم که از کاست فیلم بیرون زده است. با قیچی بریده و گوشه های تیز قسمت بریده شده اندکی کوتاه شود. سر فیلم را در قسمت زبانه قرقره قرار دارده با حرکت دادن قرقره ، فیلم را به دور آن بپیچید. پس از آن انتهای فیلم را از محورش جدا کنید و قرقره را در تانک ظهور قراردهید. با بستن در پوش تانک ظهور، برای ادامه کار می توان آن را به فضای روشن انتقال داد، پیچیدن فیلم به دور قرقره باید درتاریکی کامل انجام شود. داروهای ظهور، بسیارمتنوع اند و هر یک استفاده خاصی دارند داروهای ظهور کنتراست کم،‌داروهای ظهور کنتراست معمولی ،‌داروهای ظهور کنتراست زیاد، داروها ظهور با وضوح زیاد،‌داروهای ظهور سریع و داروهای ظهور ریزدانه از این جمله است. عموماً تلاش می شود که فیلم ، با کنتراست و غلظت متعادل و معمولی ظهور شود. داروی ظهور، ترکیبی از چندین ماده شیمیایی است . داروی 76.D کداک پرمصرف ترین داروی ظهور نگاتیو سیاه و سفید است.
داروهای ظهور به صورت پودر یا مایع غلیظ شده ساخته می شوند. داروهای پودری ارزانتر است.

نکات مهم در ترکیب و نگهداری داروها 1 – به حجم آب که در راهنما و یا فرمول داروها اشاره شده است توجه کنید.
2 – لازم است از آب تصفیه شده و بدون املاح استفاده شود.
3 – دمای بیشتر،‌علاوه بر تجزیه ترکیبات داروها، عمر آن را کاهش می دهد و برخی از ترکیبات دارو و در دماهای کمتر حل نمی شود.
4 – دارو را به تدریج به آب اضافه کنید.
5 – محلول را به آرامی هم بزنید کف کردن محلول،‌باعث اکسید شدن دارو خواهد شد.
6 – برای هم زدن محلول، از میله های شیشه ای ،پلاستیکی یا P.V.C یا چوبی استفاده کنید.
7 – از تقسیم داروهای بسته بندی شده، بپرهیزید.
8 – به علت گرم بودن محلول و امکان وجود ناخالصیهایی در دارو که ته نشین نشده اند بلافاصله از داروی آماده شده استفاده نکنید.
9- داروهای آماده را در ظرف پلاستیکی یا شیشه ای تیره و به صورت سرپر، نگهداری کنید.
10 – دقت کنید در حل کردن مواد،‌املاح ترکیب نشده و یا ته نشین شده در محلول باقی نماند.
11- از تمام مداوم داروها با پوست جلوگیری کنید.
برای رقیق کردن کافیست داروی خالص با مقداری آب ترکیب شود.

عوامل مؤثر بر ظهور فیلم

حساسیت فیلم، نوع فیلم، دمای دارو، غلظت دارو، همزدن دارو و نوع داروی ظهور
حساسیت فیلم فیلم های با حساسیت بیشتر به زمان ظهور طولانی تر نیاز دارند.
نوع فیلم سازندگان فیلمها، زمان ظهور خاصی را با داروهای ظهور رایج برای محصولشان توصیه می کنند. مثلاً زمان ظهور فیلم ISO 100 کداک با داروی 76.D یک به یک ، 6 دقیقه اما زمان ظهور فیلم آگفا ISO 100 با شرایط مشابه 9 دقیقه است.
دمای داروی ظهور دمای استاندارد ظهور فیلم های سیاه و سفید 20 درجه سانتی گراد است اگر دما افزایش یابد غلظت و کنتراست فیلم نیز افزایش می یابد همین طور برعکس.
توجه کنید که ثابت بودن دمای استاندارد برای تمامی مراحل ظهور ضروریست.
غلظت داروی ظهور زمان ظهور فیلم ها با داروهای خالص یا غلیظ کمتر از زمان ظهور با همان داروی رقیق شده است.
همزدن داروی ظهور به علت فاصله اندک لایه های فیلم که به دور قرقره تانک ظهور پیچیده شده است حجم کمی از دارو با لایه های فیلم در تماس است از این رو باید هر از چند گاهی دارو را جابجا کرد تا فیلم یکنواخت و مناسب ظاهر شود. بهترین شیوه، سرو ته کردن تانک ظهور است. طولانی شدن همزنی، غلظت و کنتراست فیلم را افزایش می دهد و کمبود آن نیز، باعث ظهور ناکافی فیلم می شود.
نوع داروی ظهور زمان ظهور و داروی ظهور مناسب، در بروشور فیلم ها قید می شود.
مراحل ظهور فیلم مراحل ظهور فیلم ،‌در فضای روشن انجام می شود.
درپوش بالای تانک ظهور را برداشته،‌داروی آماده شده رایکباره در آن بریزید و بلافاصله کنترل زمان را شروع کنید. سپس به مدت 30 ثانیه تانک ظهور را سر و ته کنید. در ادامه پس از هر دقیقه که از زمان ظهور سپری می شود باید 4 بار تانک را سروته کرد. پس از اتمام زمان ظهور، داروی ظهور از تانک بیرون می ریزند.
مرحله توقف:کار این مرحله متوقف ساختن عمل ظهور است. داروی توقف محلول 28% اسید استیک است. زمان توقف همه فیلم ها از 10 ثانیه تا یک دقیقه است.
مرحله ثبوت:‌پس از ظهور دانه های نور دیده برمید نقره در امولسیون،‌باید دانه های برمید نقره که در معرض تابش نور قرار نگرفته اند از امولسیون جدا شوند تا نور بر فیلم بی اثر باشد. این وظیفه را مرحله ثبوت به عهده دارد. زمان مناسب برای ثبوت 5 تا 10 دقیقه است. داروهای ثبوت عمر نسبتاً طولانی دارد و در ظروف سربسته می توان آنها را بیش از 3 ماه نگهداری کرد. برای آزمایش داروی ثبوت، در روشنایی،‌یک تکه فیلم ظاهر نشده را در داروی ثبوت انداخته، آن را مرتباً تکان دهید اگر چه حداکثر ظرف 5 دقیقه فیلم کاملاً شفاف شد،‌داروی ثبوت از قدرت کافی برخوردار است.
نکات مهم درباره ثبوت 1 – داروی ثبوت را در ظروف غیرفلزی نگهداری کنید.
2 – به دلیل قلیایی بودن داروی ظهور و اسیدی بودن داروی ثبوت،‌از ترکیب آنها جداً جلوگیری کنید زیرا باعث خنثی شدن آنها می شود بنابراین پس از مرحله ظهور حتماً از مرحله توقف استفاده شود تا داروی ثبوت زود ضعیف نشود.
3 – داروی ثبوت را در معرض نور شدید قرار ندهید.
4 – از پاشیدن دارو برروی لباس جلوگیری کنید.
5 – از داروی ضعیف شده استفاده نکنید زیرا ثبوت نامناسب پس از مدتی باعث تغییر رنگ فیلم می شود.
6 – اگر به جای داروی ظهور اشتباهاً از داروی ثبوت استفاده کنید فیلم کاملاً‌شفاف می شود.
7 – فیلم را بیش از 10 دقیقه در داروی ثبوت باقی نگذارید.

مرحله شستشو

بهترین روش شستشو استفاده از آب جاریست . برای این کار، شلینگ آب را در مرکز محور قرقره تانک قرار دهید بدین تریب آب جاری از پایین تانک به طرف بالا حرکت کرده از اطراف لبه تانک سرریز می شود. با این روش ، فیلم در معرض آب جاری قرار می گیرد.
حداقل مدت شستشو، برابر با مجموع زمان مرحله ص قبلی است. پس از پایان مرحله شستشو، چند قطره مرطوب کننده در تانک بریزید و به مدت یک دقیقه قرقره را به آرامی بچرخانید. این محلول باعث می شود که هنگام خشک شدن فیلم، قطره های آب به حاشیه فیلم هدایت شود بدین ترتیب از ایجاد لکه جلوگیری می شود. پس از شستشو بهتر است فیلم به کمک فیلم خشک کن خشک شود. در صورت عدم دسترسی به چنین وسیله ای فیلم را در مکانی تمیز و بدون گرد و غبار آویزان کرده به انتهای آن گیره ای بزنید. پس از خشک شدن فیلم ها را 5 تا 6 قطعه ای بریده و در فایلهای مخصوص آرشیو کنید.
فیلم نرمال را از چند طریق تشخیص می دهند:
الف) بررسی اعداد حاشیه فیلم: اگر اعداد ضعیف و کمرنگ باشد، فیلم ضعیف ظهور شده است و در صورتیکه اعداد پررنگتر از حد معمول باشد زمان ظهور فیلم زیاد بوده است.
ب) یک فیلم نرمال : علاوه بر نقاط تیره و روشن از درجات خاکستری متنوعی نیز برخوردار است.

توصیه ها :

1 – پس از هر بار استفاده،‌تانکه ظهور را به دقت با آب نیم گرم بشویید.
2 – تمام ظرفهای مخصوص نگهداری داروها را با بر چسب مشخص کنید.
3 – داروها را در سرما نگهداری نکنید. زیرا باعث بلورشدن برخی از ترکیبات و رسوب شدن برخی دیگر می شود.
4 – هیچ وقت در انجام مراحل ظهور عجله نکنید.

چاپ عکس

چاپ عکس در مکانی به نام لابراتور یا تاریک خانه به کمک وسایل و موادی خاص صورت می پذیرد. در تاریک خانه نتیجه نهایی تصویر به دست می آید. تاریک خانه محلی است که عکاس وقت زیادی را در آن صرف می کند، از این رو رعایت اصول اساسی در طراحی یک تاریک خانه الزامیست.
نکات مهم در طراحی تاریک خانه
اتاق تاریک : عبور نور کاملاً‌عایق بندی شده تا نور به داخل آن نفوذ نکند. برای اطمینان از عایق بندی صحیح تاریک خانه به مدت 10 دقیقه در تاریک خانه بمانید تا چشم هایتان به تاریکی عادت کند تا اگر نوری به داخل نفوذ می کند نسبت به رفع آن اقدام کنید.

مشخصات تاریک خانه

1 – پوشش دیوارها و کف تاریک خانه باید به نحوی باشد که از تجمع گرد و غبار جلوگیری کند.
2 – تاریک خانه دارای سیستم لوله کشی آب و فاضلاب باشد.
3 – ابعاد اتاق در حدی باشد که شخص بتواند به راحتی در آن کار کند.
4 – تاریک خانه مجهز به چند پریز برق باشد.
5 – پوشاندن تمامی منفذها از رود هوا جلوگیری می کند.

تجهیزات تاریک خانه

تجهیزاتی که برای راه اندازی یک تاریک خانه غیرحرفه ای لازم است عبارتند از : 1- آتتاندیسور ، 2 – کاش کاغذ ، 3 – تشتکهای مجزا برای مراحل سه گانه، ظهور، توقف و ثبوت ،‌4 – ظرف مدرج ،‌5 – لامپ مخصوص تاریک خانه ،‌6 – زمان سنج اگراندیسور، 7 – خشک کن کاغذ، 8 – انبر کاغذ ، 9 – کاغذ حساس عکاسی ،‌10 – میز کار ، 11 – قیچی برش کاغذ، 12 – سطح زباله ، 13 – حوله برای خشک کردن دست ، 14 – وسایل تنظیف فیلم و ...
تقسیم بندی تاریک خانه مجموعه وسایل و لوازم مورد نیازدر تاریک خانه به دو گروه «خشک و تر» تقسیم می شوند.
آگراندیسور ،‌آگراندیسمان یا بزرگ کردن است. با این دستگاه، می توان تمام یا قسمتی از فیلم را به ابعاد مختلف چاپ کرد. اگراندیسور از قسمت های زیر تشکیل شده است : 1- منبع نور ، 2 – وسیله تنظیم و یکنواخت کردن نور، 3 – کاش فیلم ،‌4 – فانوسی قابل ارتجاع ، 5 – لنز، 6 – فیلتر قرمز ، 7 – پایه دستگاه ، 8 – دستگیره های واضح سازی ،‌9 – دستگیزه یا اهرم تنظیم ارتفاع آگراندیسورها علاوه بر تفاوت در شکل ظاهر، دارای سیستم و طراحی های مختلفی از لحاظ تنظیم و یکنواخت کردن نور هستند.
آگراندیسور

آگراندیسورها در دو نوع رنگی و سیاه و سفید عرضه شده اند. تفاوت آنها علاوه بر منبع نور، دراین است که اگراندیسورهای رنگی به فیلترهای رنگی مجهزند که برای چاپ عکس رنگی به کار می روند.
منبع نور در آگراندیسورهای سیاه و سفید از یک لامپ شیری 75 یا حداکثر 100 وات استفاده می شود. لامپهای شیری و مات، نور یکنواخت و پراکنده تولید می کنند و به همین علت مناسبند. لامپهای پرقدرت، گرمای زیاد در محفظه لامپ تولید می کنند که ممکن است باعث آسیب دیدگی نگاتیوها و دستگاه شود.
وسیله تنظیم و یکنواخت کردن نور
در بیشتر آگراندیسورهای سیاه و سفید از وسیله ای به نام «کندانسور» استفاده می شود. کندانسور نورهای پراکنده را یکنواخت کرده به سطح فیلم هدایت می کند. نور یکنواخت شده با عبور از نگاتیو به لنز می رسد و به سطح پایه اگراندیسور می تابد. نور قرمز تاریک خانه بر روی کاغذهای عکاسی بی اثر است. دستگیره تنظیم ارتفاع آگراندیسور، برای تعیین ابعاد عکس به کار می رود. پس از تنظیم ارتفاع ،‌لازم است با دستگیره واضح سازی تصویر را واضح کرد. مجموعه منبع نور،‌کندانسور کاش فیلم و لنز را «کلاهک» می نامند. برای اینکه فیلم بدرستی در مسیر نور آگراندیسور قرار بگیرد، آن را در کاش فیلم قرار می دهند. کاش فیلم، شیشه ای یا بدون شیشه است که بین کندانسور و لنز قرار می گیرد.
لنزاگراندیسور لنز آگراندیسور نیز مانند دوربین فاصله های کانونی مختلف دارد ولی گستره آن از لنز دوربین ها بسیار کمتر است. هنگامی که بخواهند عکسی در ابعاد بزرگتر چاپ کنند از لنزهایی که با فاصله کانونی لنز نرمال دوربین برابر است استفاده می شود. اما هنگامی که بخواهند عکسی در ابعاد کوچکتر از اندازه ای که لنز 5 میلی متری قادر به واضح سازی آن نیست چاپ کنند لنزهای با فاصله کانونی بلندتر به کار می برند. کاهش کاغذ نیز برای مهارکردن کاغذ عکاسی بر روی پایه اگراندیسور به کار می رود. زمان سنج آگراندیسور نیز برای تعیین زمان نور دهی مورد استفاده قرار می گیرد.
بخش «تر» تاریک خانه شامل سه مرحله ظهور، توقف و ثبوت و یک مرحله شستشو است. داروهای ظهور توقف و ثبوت چاپ عکس در تشتک ریخته می شود. به ترتیب در تشتک اول داروی ظهور عکس، تشتک دوم محلول توقف و در تشتک سوم داروی ثبوت می ریزند. داروهای ظهور عکس، انواع مختلفی دارد اما جملگی آنها از کنتراست و قدرت بیشتری نسبت به داروهای ظهور فیلم برخوردارند. البته داروهایی موسوم به داروهای عمومی برای ظهور فیلم و عکس ساخته شده اند. محلولهای ظهور را با نسبت تعیین شده در راهنمای دارو در درجه حرارت 20 درجه سانتی گراد تهیه کرده، هر یک را در ظرف مخصوص بریزید.

چاپ کنتاکت

وجود کنتاکت باعث دوام و طول عمر نگاتیوها می شود. زیرا به جای استفاده مستقیم از نگاتیو، می توان تصاویر مورد نظر را از روی کنتاکت بررسی و انتخاب کرد. در چاپ کنتاکت ، فیلم ها مستقیماً بر روی کاغذ عکاسی قرار می گیرند و به کمک آگراندیسور یا یک لامپ معمولی به آنها نور می دهند. در چاپ کنتاکت باید فیلم به صورت کاملاً مسطح بر روی سطح حساس کاغذ قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف، از دو روش استفاده می شود:
1 – استفاده از کاش کنتاکت این وسیله، شیارهایی برای استقرار فیلم دارد که پس از گذاشتن کاغذ عکاسی در داخل آن، فیلم را به صورت کاملاً مسطح بر روی کاغذ قرار می دهد.
2 – شیشه معمولی : اگر کاش کنتاکت در دسترس نیست،‌می توان از شیشه تخت با ضخامت 2 میلی متر و بدون رگه استفاده کرد پس از قراردادن فیلم ها بر سطح کاغذ عکاسی شیشه را با احتیاط بر روی فیلم ها قرار می دهند. بدین ترتیب، سطح فیلم و کاغذ کاملاً بر هم منطبق می شود. برای صرفه جویی در مصرف کاغذ و دارو ابتدا با یک تکه کاغذ، زمان مناسب نوردهی محاسبه می شود این کاغذ را «نوار آزمون» نیز می نامند.

تهیه نوار آزمون

1 – روش پله ای : زیر نور قرمز تاریک خانه تکه ای از کاغذی که می خواهید عکس از روی آن چاپ کنید در کاش کنتاکت قرار داده و فیلم ها را به گونه ای درکاش کنتاکت قرار دهید که قسمت مات فیلم ها روی سطح کاغذ عکاسی قرارگیرد، با بستن کاش کنتاکت نور سفید یا نور آگراندیسور را روشن کنید و به کمک مقوا بخشی از مسیر تابش نور را بر روی کاغذ مسدود کنید و به قسمتی از کاغذ که پوشانده نشده است مقدار معینی نور بدهید. پس از ظهور، بر روی کاغذ عکاسی به صورت پله ای از تیره تا روشن چاپ شده است.
2 – روش آموزن تکه ای : در این شیوه ابتدا به یک تکه کاغذ که با فیلم کنتاکت شده است مثلاً 5 ثانیه نور داده می شود. سپس آن را برداشته تکه دیگری را به مدت 10 ثانیه و یکی دیگر را به مدت 15 ثانیه نور می دهند پس از ظهور کاغذها مناسب ترین زمان نوردهی انتخاب می شود. در این روش باید زمان های نوردهی پشت کاغذها یادداشت شود. پس از محاسبه زمان صحیح، شرایطی از قبیل فاصله کلاهک آگراندیسور تا کاغذ دیافراگم لنز اگراندیسور، زمان نور دهی ،‌نوع لنز،‌نوع دارو، دمای دارو، نباید تغییر کند. در غیر این صورت باید آزمون جدید انجام شود. قبل از چاپ کنتاکت از تمیز بودن کاش کنتاکت یا شیشه و همچنین نگاتیوها اطمینان حاصل کنید.

طریقه ظهور عکس

کاغذ عکاسی نور داده شده با آگراندیسور را به طور یکنواخت و یکباره به نحوی که قسمت امولسیون رو به بالا باشد در محلول ظهور وارد می کنند سپس به آرامی کاغذ را به کمک انبر کاغذ تکان داده یا به آرامی تشتک را تکان می دهند . زمان ظهور کاغذهای عکاسی دست کم یک و نیم دقیقه و حداکثر 3 دقیقه است پس از پایان ظهور، گوشه کاغذ را گرفته از داروی ظهور خارج می کنند و بلافاصله در تشتک حاوی محلول توقف وارد می کنند. کاغذ در مرحله توقف باید به مدت یک دقیقه به طور ممتد و با آرامی تکان داده شود تا رسوبها و بقایای ظهور از آن جدا گردد. سپس آن را به تشتک بعدی که حاوی محلول ثبوت است وارد می کنند.زمان مناسب برای ثبوت کاغذهای عکاسی 5 تا 10 دقیقه است. محلول توقف و ثبوت فیلم و عکس تفاوتی ندارد اما مرحله ظهور آنها متفاوت است . کاغذهای عکاسی را در مرحله ثبوت به حال خود رها نسازید بلکه هر چند لحظه یک بار محلول را به هم بزنید و یا کاغذ را تکان دهید. پس از مرحله ثبوت کاغذ را حداقل 20 دقیقه با آب جاری شستشو دهید. در تهیه نوارهای آزمون زمان ثبوت 3 دقیقه و شستشوی کوتاه کافی است زیرا پس از آن از نظر آزمون استفاده ای نمی شود. عکس را از آب خارج کرده با دقت و ملایمت، رطوبت سطح آن را با پارچه ای تمیز و بدون پرز خشک کنید سپس به نحوی که تصویر به سمت بالا قرارگیرد کاغذ را در خشک کن مخصوص قراردهید.

نور مخصوص تاریک خانه

یک لامپ قرمز 15 وات است که بر روی محل تشتکهای ظهور و توقف نصب می شود و حداقل 5/1 متر با سطح آنها فاصله دارد، چون هر نور قرمزی،‌نور مخصوص تاریک خانه نیست، برای اطمینان از ایمن بودن ،‌نور سفید را خاموش کرده بر روی میز محل استقرار تشتکها یک ورق کاغذ عکاسی نور ندیده قراردیهد و بر روی آن یک سکه بگذارید، کاغذ باید حداقل 15 دقیقه در معرض تابش نور قرمز قرار گیرد. سپس آن را به روش معمولی ظاهر کنید. چنانچه پس از ظهور کاغذ بین محل استقرار سکه و فضای اطراف آن تغییری دیده نشد، نور مخصوص مورد اعتماد است.

تشخیص سطح حساس کاغذهای عکاسی

دارای امولسیون یا سطح حساس به نور هستند. برای تشخیص آن چند روش وجود دارد:
1 – کاغذهای عکاسی معمولاً به سمت امولسیون انحنا دارند.
2 – سطح حساس برخی از کاغذها ، بافت دار است که با دست کشیدن بر روی آن قابل لمس می باشد.
3 – برخی از کاغذها سطحی بدون بافت و کاملاً صاف دارند، مناسب ترین راه برای مشخص کردن امولسیون ، مرطوب کردن قسمت کوچکی از گوشه کاغذ به وسیله زبان است.

توصیه ها

1 – به خاطر بسپارید همان گونه که گفته شد زمان ظهور کاغذ عکاسی یک و نیم دقیقه است. اگر عکس در داروی ظهور زودتر تیره شود لازم است مدت نوردهی با آگراندیسور را کمتر کرد و یا دیافراگم لنز آگراندیسور راست و به هیچ عنوان زمان ظهور را تغییر نداد.
2 – هیچ گاه نوارهای آزمون را زیر نور قرمز تاریک خانه ارزیابی نکنید زیرا در این نور، عکسها تیره تر به نظر می رسند.
رعایت نظافت و نظم از مسایل بسیار مهم کار درتاریک خانه است همراه داشتن حوله کوچک شخصی برای هر عکاسی در تاریک خانه الزامیست.

بزرگسازی عکس

از روی چاپهای کنتاکت ،‌فیلم مناسب برای بزرگسازی انتخاب می شود.
در این مرحله نگاتیو در کاش فیلم دستگاه آگراندیسور قرار می گیرد.

قراردادن فیلم در کاش

تمیز کردن نگاتیور با دستمال مخصوص و یا با پارچه لطیف بدون پرز و آهار صورت می گیرد. برای این کار ، استفاده از دستمال کاغذی یا پنبه به دلیل وجود پرز در آنها مناسب نیست.

درجه بزرگنمایی

کلاهک آگراندیسور را بالا و پایین ببرید تا بزرگنمایی مورد نظر عکس را به دست آورید، سپس باید تصویر را تنظیم و واضح کرد.

تنظیم

دیافراگم لنز آگراندیسور را کاملاً باز کنید و با حرکت دادن دستگیره یا اهرم مخصوص واضح سازی با دقت به جزئیات ریز تصویر را تنظیم کنید. برای اطمینان از وضوح بیشتر یک یا 2 درجه دیافراگم لنز آگراندیسور را ببندید. پس از آن آگراندیسور را خاموش کرده یا فیلتر قرمز را جلوی لنز قرار دهید.

تهیه نوارآزمون

کاغذ تست را باید به گونه ای تهیه کنید که سطوح روشن و تیره تصویر را در برداشته باشد و دقت شود که سطوح روشن یا تیره، در یک پله واقع نشود. زمان نور دهی بهتر است از 5 ثانیه کمتر نباشد زیرا در صورت فقدان زمان سنج آگراندیسور و اشتباه در شمارش،‌زمان های کوتاه دارای ضریب خطای بیشتری خواهد بود. با بستن دیافراگم، شدت نور کاهش می یابد و امکان افزایش زمان نور دهی فراهم می آید. با بازکردن دیافراگم، شدت نور افزایش می یابد و امکان کاهش زمان نوردهی فراهم می شود.

نوردهی به کاغذ عکاسی

یک ورق کاغذ عکاسی را از جعبه خارج کرده سپس در آن را خوب ببندید . کاغذ را در کاش کاغذ به نحوی قراردیهد که قسمت امولسیون رو به بالا باشد. کاش کاغذ علاوه بر نگهداری کاغذ این امکان را به عکاس می دهد که حاشیه سفید دور عکسها را به وجود آورد. اگر هنگام عکسبرداری فضای زاید در کناره های تصویر ثبت شده می توان آن را به راحتی در مرحله چاپ حذف کرد و یا فقط بخشی از نگاتیو را چاپ کرد. نوردهی به کاغذ را به کمک فیلتر قرمز آگراندیسور انجام ندهید زیرا کنار زدن فیلتر باعث ایجاد لرزش خفیف آگراندیسور و محور شدن تصویر می شود. راه حل مناسبتری استفاده از زمان سنج یا کلید قطع و وصل آگراندیسور است.

انواع کاغذهای عکاسی

بسیار اتفاق می افتد که هنگام عکاسی نور کمتر یا بیشتر به فیلم می رسد و باعث کمرنگ یا تیره شدن نگاتیو می شود. در مرحله ظهور نیز مسایلی مانند کم یا زیاد بودن دمای داروی ظهور ، همزدن زیاد یا کم دارو و موادی از این دست، این مشکل را به وجود می آورد.

کنتراست در کاغذهای عکاسی

کاغذهای عکاسی از لحاظ کنتراست، درجه های مختلفی دارند که امکان چاپ انواع نگاتیو با کنتراستهای متفاوت را فراهم می سازد. کاغذهای عکاسی به درجه های زیر تقسیم می شود.
1 – کنتراست بسیار کم ، 2 – کنتراست کم ، 3 – کنتراست متوسط، 4- کنتراست زیاد ،‌5 – کنتراست بسیار زیاد‌، 6- کنتراست متغیر
1 – کاغذهای کم کنتراست :‌وجود نقاط و سطوح تیره و روشن در کنار درجه های خاکستری برجسته نمایی خوبی به یک تصویر می دهد . اگر خاکستریها در تصویر زیاد شود به طوری که نقاط و سطوح تیره و روشن دیده نشود، تصویر، تخست و فاقد برجسته نمایی کافی می شود و اگر نقاط و سطوح تیره و روشن با کمترین درجات خاکستری باشد، تصویر، خشن می شود. کاغذهای کم کنتراست را «SOFT» یا «نرم» می نامند.
2 – کاغذهای کنتراست متعادل : نگاتیوهایی که به صورت صحیح عکسبرداری و ظهور شده باشد نگاتیوهای «نرمال» نامیده می شوند. چنین نگاتیوهایی از روشنایی و تیرگی لازم و همچنین درجات خاکتسر متوسط برخوردارند. نگاتیوهای کنتراست متعادل را بر روی کاغذهای کنتراست متعادل چاپ می کنند. کاغذهای کنتراست متعادل به کاغذهای «نرمال» نیز معروف هستند.
3 – کاغذهای کنتراست زیاد: نگاتیوهای ضعیف یا کم کنتراست را می توان با چاپ بر روی کاغذهای کنتراست زیاد به مقدار قابل توجهی اصلاح کرد. کاغذهای کنتراست زیاد را اصطلاحاً «هارد» یا سخت می نامند.
اگر نگاتیو، به هنگام ظهور تیره شد آن را بر روی کاغذ کنتراست چاپ می کنند اما اگر هنگام نوردهی بیش از حد تیره شد باید آن را بر روی کاغذ سخت یا کنتراست زیاد چاپ کرد.
4 – کاغذهای کنتراست متغیر: کاغذهای ویژه ای هستند که به کمک فیلترهای رنگی مخصوص، می توان کنتراست آنها را تغییر داد. فیلم های کنتراست متغیر به رنگهای «ارغوانی» و «زرد» هستند. فیلتر زرد، برای کاهش کنتراست و فیلتر ارغوانی برای افزایش آن به کار می رود. فیلترهای غلیظ تر اثرات بیشتری دارند. فیلترهای آگراندیسور رنگی نیز برای چاپ کاغذهای کنتراست متغیر به کار می روند. به جز کنتراست کاغذهای عکاسی ویژگیهای دیگری از قبیل جنس، سطح و رنگ دارند که هر یک به نوبه خود حائزاهمیت است.

جنس کاغذهای عکاسی

کاغذهای عکاسی، پلاستیکی یا کاغذی هستند کاغذهای پلاستیکی نیاز به زمان نوردهی کوتاهتری دارند نفوذ داروهای مختلف و رطوبت در آن بسیار کم است برای شستشو 4 دقیقه کافی است. کاغذهای پلاستیکی را نباید در خشک کن کاغذ معمولی قرارداد، زیرا بر اثر گرمای زیاد به رویه خشک کن می چسبند ،‌کافیست آنها را در هوای آزاد آویزان کرده یا به کمک سشوار خشک کرد. کاغذهای پلاستیکی بسیار صاف و بدون چین و چروک خشک می شوند. این کاغذها را با R.Cیا PE مشخص می کنند.

سطح کاغذهای عکاسی

کاغذهای مختلف عکاسی به سه نوع براق، نیمه مات و مات تقسیم می شوند. کاغذهای مات انواع صاف، ابریشمی،‌مخملی و ... دارد. کاغذهای براق پلاستیکی پس از خشک شدن براق بودن خود را حفظ می کنند اما کاغذهای معمولی و براق را باید به کمک صفحه براق خشک کن برق انداخت. اگر این کاغذها به شیوه معمولی خشک شوند برای برق انداختن کاغذهای براق صفحه براق را بر روی خشک کن می گذارند و پس از گرم شدن،‌عکس را به حالت کاملاً مرطوب از سمت امولسیون بر روی آن قرار می دهند.پس از قراردادن عکس و بستن پوشش خشک کن بر روی پوشش دست می کشند تا رطوبت عکس به صورت یکنواخت بر سطح تصویر پخش شود و اگر صفحه براق خشک کن کثیف باشد یا اینکه عکس کاملاً خیس نباشد، سطح تصویر، یکدست و خوب براق نمی شود. کاغذهای مات،‌مخملی و ابریشمی براق نیستند. کاغذهای براق را می توان به دفعات ، براق یا غیربراق کرد. کاغذهای براق مخصوص چاپ عکس های با وضوح و جزئیات زیاد و کاغذهای مات، ابریشمی و مخملی برای چاپ عسک هایی که هدف نمایشی دارند استفاده می شود.

رنگ کاغذهای عکاسی

رنگ لایه پوششی کاغذهای عکاسی سفید و کرم است.
تشخیص مشخصات کاغذهای عکاسی
الف) با حروف مانند GLOSY
ب ) کدهای عددی

ابعاد کاغذهای عکاسی

10×15 برای عکس های کارت پستالی - 18×13، 21×16، 24×18 و ... استفاده عمومی دارند. برای چاپ عکس های بزرگ از کاغذهای متری استفاده می شود.

روشهای کنترل در چاپ عکس

بعضی مواقع، جزئیات بخشی از نگاتیو دقیقاً بر روی عکس دیده نمی شود در چنین شرایطی هنگام نوردادن به محلهای روشن تر نور بیشتری داده می شود و یا از تابیدن نور بیشتر به محل های تیره جلوگیری از نور دهی را «داجینگ» یا سایه انداختن و نوردهی اضافی به یک قسمت را «سوزاندن» می نامند.

اصول کادربندی

کادر، عامل محدود کننده عناصر تشکیل دهنده تصویر است. کادر اولین عاملی است که بیننده با آن تماس پیدا می کند اما شکل کادر نیز در بیان تصویر مؤثر است. امروزه در عکاسی از کادرها مستطیل عمودی، افقی و مربع استفاده می شود.

انواع کادرها:

1 – کادرهای مستطیل افقی: اگر نقطه ای را در داخل کادر مستطیل افقی در نظر بگیریم و حرکتی برای آن تصور کنیم به نظر می رسد که می تواند به سمت چپ یا راست حرکت کند. این کادر با حالت عناصری که در امتداد خط افق گسترده شده اند،‌متناسب است.

– کادر مستطیل عمودی: نقطه مورد نظر در این کارد، فقط می تواند به صورت عمودی حرکت کند. کادر مستطیل عمودی، پویاتر از مستطیل افقی است . بنابراین موضوعها در آن پویاترو پر جنب جوش تر به نظر می رسد. این کادر با حالت موضوعهایی که شکل کلی آنها عمودیت همخوانی بیشتری دارد.

3 – کادر مربع : به دلیل تساوی بین اضلاع این کادر، بیننده به تساوی به چهار ضلع و زاویه آن جلب می شود.


عوامل تعیین کادر

1 – موضوع
2 – عوامل هدایت کننده چشم
موضوع: حالت کلی موضوع در انتخاب کادر مؤثر است. انتخاب کادر باید با حالت جاافتاده و پذیرفته شده طبیعی موضوع که در نهایت براحتی مورد پذیرش چشم بیننده قرار می گیرد. متناسب باشد. هنگامی که عوامل عمودی متعدد می شوند و در سطح افق گسترش می یابند کادر مستطیل افقی مناسبتر است.
عوامل هدایت کننده چشم : این عوامل، موجب تعیین کادر می شود از این نمونه می توان به جهت دید و یا سمت حرکت موضوع ،‌خطها ، سطحها و تاریکی ها و روشنایی ها اشاره کرد.

زاویه دید را به سه دسته تقسیم می کنند:

زاویه دید از روبرو: اگر دوربین در امتداد محور چشم عکاس و عمود بر خط افق باشد زاویه دید روبرو نامیده می شود در این زاویه دید، تحریف یا اغراق در تصویر به وجود نمی آید و موضوع حالت طبیعی خود را حفظ می کند. بیشتر در عکاسی چهره، به کار می رود.
زاویه دید از پایین: اگر دوربین هنگام عکاسی پایین تر از خط چشم موضوع قرارگیرد در ابعاد موضوع اغراق شده و با عظمت و پایداری بیشتری جلوه می کند اما اگر زاویه دید بسیار پایین باشد موضوع حالت مضحک و غول پیکر به خود می گیرد.
زاویه دید از بالا: اگر دوربین به هنگام عکاسی بالاتر از سطح دید موضوع قرار گیرد تصویر موضوع کوچکتر و حقیرتر به نظر می رسد.

تقسیمات درون کادرها




کادر دوربین 135 که ابعاد آن 36×24 میلی متر است جزو کادرهای طلایی محسوب می شود.
کادرهای طلایی دارای تناسبات هندسی موزون هستند که چشم بیننده آنها را خوشایندتر از تناسبات دیگری می پذیرد اگر طول و عرض این کادر را به وسیله خطوط فرضی به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم خطوط ترسیم شده را «مقاطع طلایی» و نقاط ناشی از برخورد این خط ها را «نقاط طلایی» می نامند. زیبایی شناسان پس از آمازمایشهای متعدد متوجه شده اند که چشم انسان در اولین برخورد با کادرهای طلایی به مقاطع و نقاط خاصی توجه می کند. سپس به بقیه فضای کادر می پردازد. این مناطق و نقاط همان نقطه ها و محل های طلایی هستند. در الفبای ترکیب بندی (کمپوزیسیون) گفته می شود که بهتر است عوامل مهم صحنه را بر روی خط ها و نقطه های طلایی قرار دهند.

فضای حاکم بر تصویر

در هر صحنه خواه ناخواه برخی عوامل و عناصر اهمیت بیشتری دارد و بعضی کمتر. مثلاٌ در صحنه ای از یک دشت که آسمان صاف است و هر چه هست در سطح دشت توجه را جلب می کند اختصاص دادن نیمی از کادر تصویر به آسمان منطق نیست بلکه بهتر است مقدار کمی از آسمان و بقیه فضای تصویر را سطح دشت بپوشاند. در مراسم راه پیمایی عامل مهم صحنه مردم است و لزومی ندارد مثلاً فضای زیادی از آسمان در تصویر بگنجند.

خط افق در تصویر

وجود خط افق در تصویری از منظرهَ، باعث ایجاد عمق و بعد در آن می شود از طرف دیگر بر جذابیت صحنه نیز خواهد افزود. هنگامی که فضای حاکم زمین است خط افقث طبعاً در بالای کادر قرار می گیرد. اگر خط افق در پایین کادر باشد سبکی و راحتی در تصویر القا می شود و نگاه بیننده توجه کمتری به پایین کادر می کند. واقع شدن خط افق در وسط کادر در صورتی است که آسمان و زمین به یک نسبت ارزش مطرح شدن داشته باشند و عموماً سکون و آرامش زیاد را تداعی می کند به شرط آنکه عوامل شلوغ و پرتحرک در عکس قرار نگیرد.

برشهای نامناسب

در این شرایط راهی جز اصلاح کار به هنگام چاپ باقی نمی ماند هر چند که این کار اشکالی ندارد اما خالی از اشکال هم نیست چرا که باعث تقویت کم توجهی و بی دقتی در عکاس می شود اما وقتی عکاس با توجه به دقت کامل اجزای تصویر را کادربندی می کند حداقل از لحاظ قدرت سازماندهی تصویر، موفقتر است از طرف دیگر چاپ بخشی از نگاتیو،‌خواه ناخواه ازکیفیت تصویر می کاهد. برش دادن از محلهایی از تصویر انجام می گیرد که لطمه ای به بیان و زیبایی تصویر نزند. برای عسکبرداری از انسان و حیوان بهتر است برش در مقاطع مفاصل انجام نگیرد.

عمق و بعد در تصویر

تصویر سطحی دو بعدی است ولی برای جذابیت بیشتر آن لازم است که درآن حجم و بعد صحنه نی زالقا شود علاوه بر تاریک روشن ، عوامل دیگر می توانند تداعی کننده حجم و بعد در تصویر باشند.
1 – خطوط : یکی از عوامل القای بعد در تصویر، خطوط منحنی است اگر به موازات یک جاده، عکسی از آن تهیه شود عمق کمتری در تصویر حس می شود اما اگر زاویه دید طوری باشد که جاده در تصویر مایل دیده شود بر حجم و بعد تصویر می افزاید. خطوطی که کادر را کاملاً مستقیم و با زاویه 90 درجه قطع می کنند القای بعد بسیار کمتری دارند. خطوط پراکنده که در نقطه ای از تصویر همدیگر را قطع می کنند. بیشترین بعد و فاصله را القا می کند مثل ریلهای راه آهن.
2 – اندازه اجسام: عناصر نزدیکتر ، بزرگتر و عناصر دورتر، کوچکتر دیده می شود،‌با استفاده از این خاصیت نیز، می توان بعد و فاصله را در تصویر ایجاد کرد. اگر عناصری که از لحاظ حجم بزرگترند در پیش زمینه و به صورت واضح دیده شدند و عناصر دیگر در پس زمینه کوچکتر دیده شوند فاصله و بعد بهتر القا می شود. همچنین تا حدودی ناواضح بودن زمینه نیز می تواند در ذهن بیننده بعد و فاصله را القا کند. اگر به دوردستها نگاه کنید به نظر می رسد که اجسام در فاصله های دورتر، خاکستری تر و اجسام نزدیکتر، دارای تیرگی و روشنایی ها و همچنین جزییات هستند.

نقش شاتر و دیافراگم در تصویر

دوربین مهم ترین عامل خلاقیت در عکاسی بوده که عکاسان مختلف بر مبنای ذهنیت خود به محیط پیرامون و صحنه های گوناگون در طبیعت پرداخته اند شاتر و دیافراگم از قسمتهای اصلی دوربین های عکاسی هستند که امکانات بسیار زیادی در اختیار عکاس قرارمی دهند.

سرعت شاتر

شاتر زمان نوردهی به فیلم را کنترل می کند و بر عوامل متحرک موضوع نیز تأثیر دارد. سرعتهای کم شاتر،عوامل متحرک را محو و سرعتهای زیاد آن، عوامل متحرک صحنه را ثابت و بدون حرکت ثبت می کند. از قدیم ترین شیوه های القای جنبش و حرکت در عکاسی نشان دادن حالت کشیدگی عناصر متحرک در تصویر است در عکسبرداری با سرعت کم شاتر سعی شود فضاها و عناصر ثابت در صحنه از هرگونه کشیدگی و محو شدن مبرا باشد. که بهتر است برای این کار دوربین بر روی سه پایه نصب شود تا از لرزش جلوگیری شود.
عوامل مؤثر در استفاده از سرعت شاتر برای بازنمایی حرکت
الف) جهت حرکت عامل متحرک : هنگامی که سمت حرکت به موازات دوربین باشد برای ثابت کردن آن سرعتهای شاتر زیاد مورد نیاز است و اگر سمت حرکت عامل متحرک عمود بر دوربین صورت بگیرد سرعت شاتر کمتری لازم است.
ب) فاصله کانونی لنزها: هنگامی که از لنزهای «تله» استفاده می شود باید از سرعتهای بیشتری برای ثابت کردن حرکات بهره گرفت و با لنزهای گشاد زاویه (واید) سرعتهای کمتری مورد نیاز است.
ج) فاصله دوربین تا موضوع : هنگامی که فاصله دوربین تا موضوع کاهش می یابد لازم است از سرعتهای شاتر بالاتر استفاده گردد.
د – همسویی دوربین با موضوع متحرک : از دیگر شیوه ها در این زمینه همسویی دوربین با جهت حرکت موضوع متحرک است.
پانینگ روشی است که دوربین هم جهت با حرکت موضوع بر حول محور بدن عکاس به حرکت در می اید و در اثنای حرکت، عکسبرداری انجام می شود. در تصویر نهایی موضوع متحرک از وضوح و جزییات بیشتری برخوردار است اما فضای زمینه کشیده و محو است.

عوامل مؤثر بر عمق میدان وضوح در تصویر



علاوه بر دیافراگم ،‌فاصله دوربین تا موضوع و فاصله کانونی لنز دوربین بر عمق میدان وضوح تصویر تأثیر دارند.

فاصله دوربین تا موضوع

با کاهش فاصله دوربین و موضوع عمق میدان کاهش می یابد و اگر فاصله دوربین بیشتر از بی نهایت لنز باشد دیافراگم آن لنز بر عمق میدان وضوح بی تأثیر است.
تأثیر فاصله کانونی لنزها بر عمق میدان وضح
عمق میدان لنزهای تله، کمتر از نرمال و عمق میدان لنزهای واید بیش از لنزهای نرمال است. باید عکاس هنگام عکسبرداری از مقدار فضای نهایی تصویر آگاه باشد زیرا هنگام عکسبرداری در منظره یاب دوربین هیچ تصویری دیده نمی شود.
شیوه های اطلاع از عمق میدان وضوح هنگام عکسبرداری
1 – استفاده از دکمه عمق میدان
2 – جدول عمق میدان روی لنز
3 – جدول عمق میدان مندرج در دفترچه راهنمای لنز

دکمه عمق میدان

با بستن دیافراگم و کاهش شدت نور در منظره یاب تصویر تاریکتر می شود به این علت در محیطهای کم نور نمی توان از دکمه عمق میدان استفاده کرد.

جدول عمق میدان روی لنزها



بر روی حلقه واضح سازی اعداد دیافراگم، به صورت قرینه حک شده اند برای مطلع شدن از عمق میدان تصویر ابتدا موضوع را واضح می کنند. سپس به طریقه نور سنجی، دیافراگم مناسب محاسبه و انتخاب می شود. عدد دیافراگم انتخاب شده بر روی جدول عمق میدان یافته میشود و اعداد متراژ مقابل این دو عدد، محدوده فضای واضح تصویر را مشخص می کنند.
جدول عمق میان مندرج در دفترچه راهنمای لنز
در دفترچه راهنمای اغلب لنز ها جدول هایی درج می شود که مقدار عمق میدان وضوح برای دیافراگمهای مختلف و با فواصل گوناگون معین شده است. ناواضحی،‌فضای پشت بعد و فاصله بین پلانهای تصویر را افزایش می دهد و چشم بیننده را بر روی عامل واضح متمرکز می سازد.



عکس ، عکاس ، دوربین دیجیتال

(( عکس ، عکاس ، دوربین دیجیتال ))


اصول کار دوربین های دیجیتال

امروزه تولید کنندگان دوربین های دیجیتال سر و صدای زیادی به راه انداخته اند. گسترش روزافزون نیاز به وسایل تهیه و انتشار اطلاعات تجاری سریع، گسترش وحشتناک وب و اشتهای سیری ناپذیر آن به اطلاعات تصویری و تولید و در دسترس قرار گرفتن پرینترهای دارای کیفیت بالا دوربین های دیجیتال را به یک وسیله اغوا کننده بدل کرده است.
این عوامل به اضافه افزایش روزافزون کیفیت تصاویر و در عین حال کاهش قیمت، می رود که دوربین دیجیتال را به یک وسیله خانگی و تجاری ضروری در کنار کامپیوترهای شخصی تبدیل نماید.
از لحاظ اصولی، دوربین های دیجیتال بسیار شبیه به دوربین های عکاسی دارای فیلم می باشند. این دوربین ها همانند دوربین های معمولی دارای یک منظره یاب، لنز برای کانونی کردن تصویر بر روی یک وسیله حساس به نور، وسیله ای برای نگهداری و انتقال چند تصویر گرفته شده در دوربین و یک جعبه در بر گیرنده تمام این تجهیزات می باشد. در یک دوربین معمولی فیلم حساس به نور تصویر را ذخیره می سازد و بعد از عملیات شیمیایی برای نگهداری تصویر از آن استفاده می‌شود. در حالی که در دوربین دیجیتال این کار با استفاده از ترکیبی از تکنولوزی پیشرفته سنسور (حساسه) تصویر و ذخیره در حافظه انجام میگیرد و اجازه میدهد که تصاویر در شکل دیجیتال گرفته شوند و به سرعت بدون نیاز به عملیات خاصی (نظیر عملیات شیمیایی بر روی فیلم ) در دسترس باشند.
گرچه اصول کلی این دوربین ها نظیر دوربین های فیلمی هستند، نحوه کار داخل این دوربین ها کاملا متفاوت می باشد. در این دوربین ها تصویر توسط یک سنسور CCD (Charged Coupled Device) یا یک CMOS (Complementary Metal-oxide Semiconductor) گرفته می شود. (CCD بصورت ردیفها و ستونهایی از سنسورهای نقطه ای نور هستند که هر چه تعداد این نقاط بیشتر و فشرده تر باشد، تصویر دارای دقت بالاتری است) هر سنسور نور را به ولتاژی متناسب با درخشندگی نور تبدیل کرده و آن را به بخش تبدیل سیگنال های آنالوگ به دیجیتال ADC (Analog to Digital Converter) می فرستد که در آنجا نوسانات دریافتی از CCD به کدهای مجزای باینری (عددهای مبنای دو بصورت صفر و یک) تبدیل می‌شود. خروجی دیجیتال ADC به یک پردازنده سیگنال های دیجیتال DSP (Digital Signal Processor) فرستاده می شود که کنتراست و جزئیات تصویر در آن تنظیم می شود و قبل از فرستادن تصویر به حافظه برای ذخیره تصویر، آن را فشرده می کند. هر چه نور درخشنده تر باشد، ولتاژ بالاتری تولید شده و در نتیجه پیکسل های کامپیوتری روشنتری را ایجاد می کند. هر چه تعداد این سنسورها که بصورت نقطه هستند بیشتر باشد، وضوح تصویر به دست آمده بیشتر است و جزئیات بیشتری از تصویر گرفته می شود.
تمام این پروسه، پروسه ای هماهنگ با محیط زیست می باشد. سنسورهای CCD یا CMOS در تمام مدت عمر دوربین در جای خود ثابت بوده و بدون نیاز به تعویض کار می‌کنند. ضمنا به علت عدم وجود قطعات متحرک عمر دوربین بسیار بیشتر می‌شود.

کیفیت تصویر دوربین های دیجیتال

کیفیت تصویر یک دوربین دیجیتال به عوامل مختلفی از جمله کیفیت اپتیکی لنز و تراشه گرفتن تصویر، الگوریتم های فشرده سازی و سایر قطعات موجود در دوربین بستگی دارد. هرچند مهمترین عامل تعیین کننده کیفیت تصویر وضوح (Resolution) CCDآن است. هر چه تعداد پیکسل های آن بیشتر باشد، وضوح بیشتری دارد و بنابر جزئیات بیشتری را می تواند در تصویر ثبت نماید.
در سال 1997 وضوح دوربین های دیجیتال معمولی در حدود 460*480 پیکسل بود. یک سال بعد روش های ساخت بهبود یافت و تکنولوژی در عین ناباوری، دوربین های مگاپیکسلی با وضوح 1024*768 یا حتی 1536*1024 را با همان قیمت عرضه نمود. دراوایل 1999 وضوح دوربین ها به 1536*1024 و تا اواسط سال به 1800*1200 رسید. یک سال بعد پیشرفت بی امان مگاپیکسل ها قلعه 3 مگاپیکسل را تسخیر کرد و به وضوح 3.34 مگاپیکسل که قادر به گرفتن عکسی با وضوح 2048*1536 پیکسل بود، رسید. اولین مدل مصرفی دوربین های 4 مگاپیکسلی در میانه سال 2001 با وضوح تصویر 2240*1680 پیکسل پدیدار گشت.
در این سطح از وضوح دیگر تعداد پیکسل ها به عنوان مهمترین مساله در تعیین کیفیت مطرح نیست و مساله ای که اهیمیت بالاتری می یابد کیفیت تصاویر است، یعنی اطلاعات جمع آوری شده توسط CCD با چه دقت و کیفیتی به ADC انتقال می یابد.
کیفیت پروسه مدیریت رنگ CCDها دیگر عامل مهم در کیفیت بوده و یکی از دلایل اولیه تفاوت در تصویر خروجی دوربین های مختلف با CCDهای یکسان از لحاظ تعداد پیکسل است. این پروسه نباید تحت تاثیر روش میان یابی که تولید کنندگان برای تولید فایل Bitmap با وضوح بیشتر از وضوح اپتیکال بکار میبرند، قرار بگیرد. این روش که به آن Resampling می گویند با استفاده از اطلاعاتی که از قبل موجود است پیکسل ها را زیاد می کنند و گرچه وضوح موثر را افزایش می دهند، این کار منجر به کم شدن دقت (Sharpness) و کنتراست تصویر می شود. این روش با کمی کردن پیکسل ها و کیفی کردن آنها بر اساس ویژگی هایی که دارا می باشند انجام می شود. بعضی دوربین ها بجای روش استاندارد میان یابی، که پیکسلها برای تولید تصویر بزرگتر کپی و paste می شوند، از نرم افزاری با تکنیک های بزرگ کردن تصویر که نتیجه بهتری از میان یابی مرسوم به دست می دهد، استفاده می کنند. در این روش، پیکسلهای کپی و paste شده، بر اساس جایی که نرم افزار بزرگ کردن تصویر تشخیص دهد که باید خط، شکل، طرح pattern و یا کانتور خاصی را برای ایجاد تصویر بزرگتر ایجاد نمایند، تغییر می کنند.
دیگر عامل محدود کننده کیفیت[ روش های فشرده سازی تصویر است که در بسیاری از دوربین های دیجیتال برای ایجاد امکان نگهداری تعداد بیشتری عکس در حافظه بکار گرفته می شود. بعضی از دوربین های دیجیتال تصاویر را در فرمتی مختص به خودشان نگه می دارند که برای دستیابی به آنها به نرم افزار ویژه ای که توسط تولید کنندگان عرضه می شود نیاز می باشد، اما بیشتر دوربین های دیجیتال تصاویر را در فرمتهای استاندارد JPEG یا FLASHPix که استاندارد سنعت می باشد و در بیشتر نرم افزارهای گرافیکی قابل استفاده می باشد، نگه می دارند. استفاده از یک روش فشرده سازی بد یا فشرده سازی بیش از حد باعث افت کیفیت تصویر می شود. بهر حال، بسیاری از دوربین ها امکان تنظیم نوع فشرده سازی را برای کاربر فراهم کرده و به کاربر اجازه می دهد که بین کیفیت تصویر و ظرفیت تصویر، حالت مورد نظر خود را انتخاب نماید، حتی کاربر می تواند از تصویر بدون هیچ گونه فشرده سازی RAW برای داشتن بهترین کیفیت ممکن استفاده نماید.

آشنائی با CCD

CCD قلب دوربین های دیجیتال بوده و جای شاتر و هم فیلم را در دوربین های معمولی می گیرد. ظهور این تکنولوژی به سال 1960، زمانی که تلاش برای تولید حافظه های ارزان و در مقیاس بالا در حال انجام بود بر می‌گردد. در ابتدا استفاده از این تکنولوژی برای گرفتن تصویر به مخیله دانشمندانی که بر روی آن کار می کردند نیز خطور نمی کرد.
در سال 1969، Willard Boyle و George Smith از CCD برای نگهداری اطلاعات استفاده کردند. اولین CCD مربوط به تصویر برداری به فرمت 100 * 100 پیکسل، در سال 1974 توسط شرکت Faichild Electronics تولید گردید. در سال‌ بعد این وسیله در دوربین های تلویزیونی برای رسانه های تجاری و بعدا در تلسکوپ ها و وسایل تصویر برداری پزشکی مورد استفاده قرار گرفت. مدتها پس از این زمان بود که CCD در دوربین های دیجیتالی مورد استفاده عموم به فروشگاههای خیابانی راه پیدا نماید.
این وسیله نظیر چشم انسان ولی بصورت الکترونیکی کار می‌نماید. هر CCD از میلیونها سلول بنام فتوسایت یا فتودیود تشکیل شده است. این نقاط در واقع سنسورهای حساس به نوری هستند که اطلاعات نوری را به یک شارژ الکتریکی تبدیل می‌نمایند. وقتی اجزای نور که فتون نامیده می شود وارد بدنه سیلیکون فتوسایت می شود، انرژی کافی برای آزادسازی الکترونهایی که با بار منفی شارژ شده اند ایجاد می‌ گردد. هر چه نور بیشتری وارد فتوسایت شود، الکترونهای بیشتری آزاد می شود. هر فتوسایت دارای یک اتصال الکتریکی می باشد که وقتی ولتاژی به آن اعمال می شود، سیلیکون زیر آن پذیرای الکترونهای آزاد شده می شود و همانند یک خازن برای آن عمل می کند. بنابر این هر فتوسایت دارای یک شارژ ویژه خود می باشد که هر چه بیشتر باشد، پیکسل روشنتری را ایجاد می کند.
مرحله بعدی در این فرآیند بازخوانی و ثبت اطلاعات موجود در این نقاط است. وقتی که شارژ به این نقاط وارد و خارج می شود، اطلاعات درون آنها حذف می شود و از آنجایی که شارژ هر ردیف با ردیف دیگر کوپل می شود، مثل اینست که اطلاعات هر ردیف پشت ردیف قبلی چیده شود. سپس سیگنال ها در حد امکان بدون نویز وارد تقویت کننده شده و سپس وارد ADC می شوند.
فتوسایت های روی یک CCD فقط به نور حساسیت نشان می دهند، نه به رنگ. رنگ با استفاده از فیلترهای قرمز – سبز و آبی که روی هر پیکسل گذارده شده است شناسایی می شود. برای اینکه CCD از چشم انسان تقلید کند، نسبت فیلترهای سبز دو برابر فیلترهای قرمز و آبی است. این بخاطر اینست که چشم انسان به رنگهای زرد و سبز حساس تر است. چون هر پیکسل تنها یک رنگ را شناسایی می کند، رنگ واقعی (True Color) با استفاده از متوسط گیری شدت نور اطراف پیکسل که به میان یابی رنگ مشهور است، ایجاد می شود.
جدیدا فوجی فیلم در طراحی CCD دست به ابداع جالبی زده است. این شرکت بجای استفاده از آرایش مربعی برای فتوسایت ها، از فتوسایت های کاملا متفاوت هشت ضلعی بزرگتری که در ردیفهایی با زاویه 45 درجه مرتب شده اند استفاده کرده است. با این کار مشکل نویزهای سیگنال که برای فشردگی فتوسایتها بر روی CCD محدودیت ایجاد می کرد حل شده است. با این کار رنگهایی واقعی تر و محدوده دینامیکی وسیعتر و حساسیت به نور بالاتر به دست می آید که نتیجه آن عکس های دیجیتالی شارپ تر و با رنگهای جذاب تر می باشد.

آشنائی با CMOS

در سال 1998 سنسورهای CMOS بعنوان تکنولوژی ثبت تصویر جایگزین برای CCD ابداع گردید. تکنولوژی مورد استفاده در ساخت CMOS همان تکنولوژی است که در سراسر جهان برای ساخت میلیونها ریزپردازنده و حافظه مورد استفاده قرار می گیرد. از آنجا که روی این تکنولوژی کار زیادی صورت گرفته و تولید آن در حجم انبوه می باشد، ساخت چیپ های CMOS نسبت به CCD ارزانتر در می آید.
دیگر مزیت این سنسورها نسبت به CCD اینست که توان مصرفی آنها پایینتر می باشد. بعلاوه، در حالی که CCD تنها برای ثبت شدت نوری که بر روی هر یک از صدها هزار نقاط نمونه برداری می افتد کاربرد دارد، می توان از CMOS برای منظورهای دیگر، نظیر تبدیل آنالوگ به دیجیتال، پردازش سیگنال های لود شده، تنظیم رنگ سفید (white Balance) ، و کنترل های دوربین و ... استفاده نمود. همچنین می توان تراکم نقاط و عمق بیتی تصویر را به راحتی بدون افزایش بیش از اندازه قیمت، بالا برد.
بخاطر این مزیتها و سایر مزایا، بسیاری از تحلیل گران صنایع اعتقاد دارند که نهایتا تمام دوربین های معمولی دیجیتال از CMOS استفاده خواهند نمود و CCD فقط در دوربین های حرفه ای و گرانقیمت بکار خواهد رفت. در این تکنولوژی مشکلاتی از قبیل تصاویر دارای نویز و عدم توانایی در گرفتن عکس از موضوعات متحرک وجود دارد که امروزه با رفع این مشکلات، CMOS در حال رسیدن به برابری با CCD می باشد. (این تکنولوژی تا جایی پیش رفته که هم اکنون در قویترین دوربین حرفه ای Canon بنام EOS-1Ds با بیش از 11 مگاپیکسل وضوح از این سنسور استفاده شده است- مولف)
تا بحال سنسورهای تصویر CMOS با استفاده از تکنولوژی 0.35 تا 0.5 میکرونی ساخته شده اند و چشم انداز آینده آن استفاده از تکنولوژی 0.25 میکرون می باشد. سنسور Faveon با 16.8 مگاپیکسل (یعنی قدرت ایجاد تصاویری با وضوح 4096*4096 پیکسل) اولین سنسوری است که با استفاده از تکنولوژی 0.18 میکرون ساخته شده است و یک پرش بزرگ را در صنعت ساخت سنسور تصویر CMOS ینام خود ثبت نموده است. استفاده از تکنولوژی 0.18 میکرون امکان استفاده از تعداد بیشتری از پیکسل ها را در فضای فیزیکی معین فراهم کرده و بنابر این سنسوری با وضوح بالاتر به دست می‌آید. ( لازم به ذکر است چون از لحاظ فیزیکی تصویر ایجاد شده توسط لنز تصویری پیوسته بوده و بدون هیچگونه نقطه و ناپیوستگی می باشد، هر چه بتوان پیکسلهای سنسور را کوچک تر نمود و تعداد بیشتری از آنها را در ناحیه تشکیل تصویر قرار داد، می توان عکسی با وضوح بالاتر و نزدیکتر به تصویرحقیقی گرفت – مولف) ترانزیستورهای ساخته شده با استفاده از تکنولوژی 0.18 میکرون کوچکتر بوده و فضای زیادی از ناحیه سنسور را اشغال نمی کنند که می توان از این فضا برای تشخیص نور استفاده نمود. این فضا بطور کارآمدی، امکان طراحی سنسوری را که دارای پیکسل های هوشمندتری بوده، و در حین عکس برداری تواناییهای جدیدی را بدون قربانی کردن حساسیت نوری به دوربین می دهد، فراهم می کند.
با استفاده از این تکنولوژی 70 میلیون ترانزیستور و 4096*4096 سنسور، فقط در فضایی برابر با 22mm*22mm قرار داده می شود و سرعت ISO آن برابر با 100 بوده و محدوده دینامیکی آن 10 استپ است!! انتظار میرود، بعد از 18 ماه از تولید این سنسور استفاده از آن در وسایل حرفه ای نظیر اسکنرها، وسایل تصویری پزشکی ، اسکن پرونده ه و آرشیو موزه ها شروع شود. در آینده ای طولانی تر، انتظار می رود که این تکنولوژی بطور وسیعی در وسایل معمولی موجود در بازار استفاده گردد.

تکنولوژی PIM

در سال 1998 "انجمن صنایع عکاسی" که بیشتر سازندگان دوربین های دیجیتال عضو آن هستند، یک سری استانداردها به نام رویه طراحی برای سیستم فایل دوربین DCF(Design rule for Camera File system) ارائه نمود. در این استانداردها پارامترهای رنگی تصاویر دوربین های دیجیتال که در محدوده رنگی مورد قبول در اینترنت و مانیتورهای کامپیوتر قرار داشت تعریف گردید. محدوده رنگی که برای تصاویر دوربین های دیجیتال مشخص گردید همان سیستم رنگی sRGB بود که در اواسط دهه 1990 اساس آن توسط شرکت میکروسافت و هولت پاکارد توسعه داده شده بود. استفاده از این فرمت رنگی مستلزم این بود که پس از گرفتن عکس ، رنگهای موجود در تصاویر بگونه ای توسط دوربین خلاصه و تنظیم شده تا در محدوده مشخص شده توسط این سیستم رنگی گنجانده شود.
کارآمدی استاندارد رنگی DCF تا اوایل هزاره جدید به اندازه کافی خوب بود. ولی تا آن زمان نیز محدوده رنگی sRGB حتی در پرینترهای نه چندان گرانقیمت، از وسعت و غنای رنگی قابل دستیابی توسط پرینتر پایین تر بود. بنابر این کاربر از دقت رنگی موجود در پرینتر خود بهره کافی را نمی برد.
در اوائل سال 2001 اپسون راه حلی را برای این مشکل یافت و آن تکنولوژی تطبیق با پرینت تصویر PIM(Print Image Matching) بود. PIM در محدوده ساختار DCF کار می کند، ولی به پرینتری که دارای بازه رنگی وسیعتری است، اجازه می دهد که محدوده بزرگتری از رنگها را که توسط دوربین دیجیتال گرفته شده است، چاپ نماید. برای این کار، دوربین دیجیتال باید اطلاعات کامل رنگهای تصویر را قبل از تبدیل به استاندارد DCF ضبط نماید. وقتی خروجی تصویر برای چاپ به پرینتر می رود، نرم افزار PIM پرینتر داده های PIM متصل شده به تصویر را می خواند و پرینتر برای بازسازی تصویر از این اطلاعات استفاده می نماید. PIM با عملکرد عادی دوربین تداخلی ایجاد نمی نماید. بخصوص تاثیری بر روی پردازش تصویر و زمان عکسبرداری ندارد. در واقع کاربر در صورتی که به PIM (در واقع پرینت گرفتن عکس و یا استفاده از آن در نرم افزاری خاص) نیازی ندارد می تواند آن را Off نماید. در این صورت اگر این تصویر به نرم افزار یا پرینتری که به اطلاعات PIM نیاز دارد فرستاده شود، اتفاق خاصی روی نمی دهد و به سادگی از آن صرف نظر می شود. PIM یک استاندارد باز و و در عین حال تطبیق پذیر است. باز از این نظر که هر سازنده پرینتری با گرفتن جواز استفاده از این استاندارد می تواند از آن استفاده نماید و تطبیق پذیر از این لحاظ که این استاندارد با پیشرفت CCDها و پرینترها قابلیت بهبود و پیشرفت و بالا بردن کیفیت تصاویر چاپی در آینده را دارا می باشد. استفاده از این تکنولوژی، نشاندهنده چشم انداز روشنی برای بکارگیری "گزینه های بهبود تصویر توسط کاربر" در دروبین های آینده برای بهبود کنترل بر مواردی چون کنتراست، توازن رنگ، نقاط روشن و تیره، درخشندگی، سچوریشن، و دقت تصویر می باشد.
امروز برایتان عکسی دارم از :jaaphart که با دوربین دیجیتال گرفته نشده است. این نشان می دهد که دوربین های دیجیتال هنوز رقبای قدیمی سرسختی دارند.

تکنولوژی X3

در سال 2002 وقتی شرکت Foveon بعد از پنج سال تحقیق و توسعه، یک سنسور تصویری جدید را که ادعا می شد قادر به رسیدن به کیفیت فیلم های 35mm است عرضه نمود، چشم انداز دوربین های دیجیتال قابل رقابت با کیفیت دوربین های فیلمی تا حد زیادی روشن گردید.

در دوربین های دیجیتال معمولی فیلترهای رنگی با الگوی موزائیکی بر روی یک لایه تکی از حسگرهای نوری قرار گرفته اند. فیلترها فقط به یک طول موج از نور – قرمز، سبز یا آبی – اجازه عبور و رسیدن به پیکسل سنسور را داده و فقط یک رنگ در هر نقطه ثبت می گردد. در نتیجه سنسور تصویر فقط 50% رنگ سبز و 25% از هر کدام از رنگهای قرمز و آبی را ثبت می نماید.



این روش ایرادی ذاتی داشت که بستگی به تعداد پیکسل های روی سنسور تصویر نداشت. بعنی بهر حال چون این سنسور یک سوم رنگ ها را تشخیص می دهد، مابقی رنگها می بایست با استفاده از یک الگوریتم پیچیده و زمانبر میان یابی می شد. این کار نه تنها عملکرد دوربین را کند می سازد، بلکه باعث ایجاد رنگ مصنوعی در تصویر و از دست رفتن جزئیات تصویر می گردد. بعضی از دوربین ها برای حل مشکل مصنوعی شدن رنگها، تصویر را به طور عمدی اندکی مات می کنند.



سنسور تصویر جدید Foveon که از نوع CMOS می باشد و از تکنولوژی انقلابی این شرکت یعنی X3 استفاده می نماید، در هر پیکسل از سنسور سه برابر اطلاعات بیشتر از دوربین های مدرن با تعداد پیکسلهای مساوی ثبت می نماید. سنسورهای تصویر X3 این کار را با استفاده از سه لایه از تشخیص دهنده های نور که در سیلیکون جاسازی شده اند انجام می دهند. لایه ها به گونه ای قرار گرفته اند تا از این خاصیت سیلیکون که در عمقهای مختلف رنگهای متفاوتی از نور را تشخیص می دهد استفاده نمایند. بنابر این در یک لایه رنگ قرمز ، در دیگری سبز و لایه بعدی آبی ثبت می شود. این بدان معنی است که برای هر پیکسل در سنسورهای X3، انباره ای (Stack) برای سه تشخیص دهنده نور وجود دارد. نتیجه سنسوری می شود که قادر است در هر پیکسل هر سه رنگ قرمز، سبز و آبی را تشخیص دهد و در نتیجه به عنوان اولین سنسور تصویر دیجیتال تمام رنگی دنیا معرفی گردد.
تکنولوژی X3 شرکت Foveon نه تنها به تصاویر بهتری منجر می شود، بلکه دوربین های بهتری را نیز به وجود خواهد آورد. درواقع، با این تکنولوژی نوع جدیدی از دوربین ها به وجود خواهد آمد که به آرامی مرز میان دوربین های عکاسی و فیلمبرداری را بر خواهد داشت بدون اینکه کیفیت هیچکدام از وظایف دوربین افت نماید. چون سنسورهای تصویری X3 تمام رنگها را در هر نقطه ثبت می نماید، این پیکسلها را می توان برای ایجاد سوپر پیکسلهای بزرگ و تمام رنگی با هم در یک گروه قرار داد. این قابلیت که به نام (VPS:Variable Pixcel Sizing) شناخته می شود از جمله دیگر "اولین"های عکاسی دیجیتال به حساب می آید.



با VPS می توان سیگنالهای رسیده از یک گروه پیکسل را به گونه ای با هم ادغام نمود که دوربین آنها را به عنوان یک داده تکی بخواند. مثلا یک سنسور تصویر 1500*2300 بیش از 3.4 میلیون پیکسل دارد. اما اگر از تکنولوژی VPS برای گروه بندی پیکسلها در بلوک های 4*4 استفاده شود، مثل اینست که سنسور تصویر دارای 375*575 پیکسل است که هر پیکسل 16 برابر بزرگتر از پیکسل معمولی است. اندازه و ترکیب بندی گروه پیکسل ها متغیر است، مثلا 2*2 ، 4*4، یا 5*3 و غیره و این گروه ها با استفاده از مدارهای پیچیده ای که با سنسورهای تصویری X3 Foveon درآمیخته اند کنترل می شود.
گروه بندی پیکسلهای کوچکتر در پیکسلهای بزرگتر نسبت سیگنال به نویز را زیاد می کند. این قابلیت امکان گرفتن عکس های تمام رنگی در شرایط نور کم با نویز پایین را فراهم می آورد. استفاده از VPS برای کاهش تعداد پیکسلهایی که باید دوربین بخواند، باعث افزایش شرعت فریم های سنسور و در نتیجه افزایش سرعت عکس برداری در ثانیه دوربین FPS خواهد شد. این افزایش سرعت و حساسیت منافع دیگری در بر دارد که از آن جمله به بهبود سیستم فوکوس دوربین می توان اشاره کرد.
ضمنا VPS امکان انتخاب مد عکاسی با کیفیت بالا یا فیلم برداری با کیفیت عالی را فراهم کرده و اولین دوربین های دو کاره فیلم برداری – عکاسی بوجود خواهد آمد. تا کنون دوربین ها یی که هر دو کار عکاسی و فیلم برداری را انجام می دهند مجبورند کارایی یک بخش را فدای کیفیت بخش دیگر نمایند. مثلا عکس دوربین های فیلم برداری کیفیت مناسبی ندارد و بالعکس فیلم گرفته شده با دوربین های عکاسی دیجیتال تعریفی ندارد. طراحی منحصر بفرد سنسورهای تصویری X3 Foveon امکان انجام هر دو وظیفه به نحو احسن را فراهم نموده است. دوربین Sigam SD9 با سنسور 3.4 مگاپیکسلی اولین دوربین SLR بود که از این تکنولوژی استفاده کرد.
مطالب بیشتر در مورد این تکنولوژی را در سایت شرکت Foveon بخوانید.

حساسیت (ISO) و نویز در عکاسی دیجیتال

شاخص ISO در دوربین دیجیتال نشانگر حساسیت حسگر دوربین نسبت به نور است.مقدار ISO کم نشانه حساسیت کم و مقدار ISO بالا معرف حساسیت زیاد است.تقریبا در تمام دوربین های دیجیتال ، چه انواع ارزان و چه انواع گرانقیمت ، با افزایش ISO کیفیت تصویر کاهش پیدا می کند. هر چه قدر حساسیت بالا تر باشد ، نویز تصویر نیز افزایش پیدا می کند.مثل رادیو که با زیاد کردن ولوم صدا نویز صدا نیز بیشتر می شود.
با کاهش مقدار ISO نویز تصویر کاهش می یابد ، تصویر واضحتر و احتیاج به نور بیشتر خواهد شد (و در نتیجه بایستی از دیافراگم بازتر یا سرعتهای پایین شاتر استفاده کرد).
با افزایش مقدار ISO ،نویز تصویر بیشتر ، جزئیات تصویر کمتر می شود ولی نیاز به نور کمتر خواهد شد.( استفاده از دیافراگم کوچکتر و یا سرعتهای بالای شاتر امکان پذیر میگردد)
معمولا باید بر اساس دو عامل زیر مقدار ISO را انتخاب کرد:
- نور محیط
- سرعت مورد نیاز شاتر برای گرفتن عکس
گاه نیاز به یک اندازه خاص دیافراگم نیز در امر انتخاب ، دخیل است اما اهمیت این عامل سوم نسبت به دو عامل اول ، در تصمیم برای استفاده از ISO بالا ، کمتر است.
باید همواره به خاطر سپرد که برای گرفتن عکس در حداکثر کیفیت ممکن ، باید از کمترین مقدار ممکن ISO استفاده کرد:مثلا برای گرفتن عکس از یک موضوع متحرک در یک روز ابری، مجبوریم که از سرعتهای بالاتر از 125/1 استفاده کنیم.اما حتی با بیشترین اندازه دیافراگم نیز مقدار نور کافی نخواهد بود.در این مورد تنها راه ممکن ، افزایش حساسیت دوربین است تا بتوان از سرعتهای بالاتر شاتر استفاده کرد و از موضوع متحرک عکس گرفت.
هرگونه افزایش مقدار ISO باید تدریجی باشد.افزایش دادن ناگهانیISO به حداکثر میزان ممکن در مواردی نظیر مثال فوق ، از لحاظ عکاسی قابل قبول نیست.بایستی مرحله به مرحله مقدار حساسیت را افزایش داد تا هنگامیکه سرعت مورد نیاز شاتر بدست آید.این روش ، نویز عکس را به حداقل ممکن خواهد رساند.

نویز و حساسیت وابستگی زیادی به یکدیگر دارند.با افزایش حساسیت، نویزابتدا در مناطق تیره عکس و سپس در مناطقی که رنگهای نسبتا یکنواختی دارند، ظاهر می شود.



قسمتی از تصویر فوق را انتخاب کرده ایم که اولا نسبتا در مناطق سایه دار عکس است و ثانیا در ناحیه مرکری فوکوس بوده و طبعا توجه بیشتری را به خود جلب می کند.
حالا اثرات تغییر ISO را در آن ناحیه بررسی می کنیم:



50 ISO

shutter speed: 1/5 aperture: f3.2



100 ISO
shutter speed: 1/10 aperture: f3.2



200 ISO
shutter speed: 1/20 aperture: f3.2



400 ISO
shutter speed: 1/40 aperture: f3.2


مشاهده می شود که با یک مقدار ثابت دیافراگم ( 2/3) ، افزایش حساسیت منجر به افزایش سرعت شاتر از 5/1 به 40/1 ثانیه شده است.از لحاظ عملی این موضوع بسیار مفید است چرا که با سرعت 5/1 بایستی از سه پایه استفاده کنیم اما وقتی ISO را به 400 می رسانیم ، می توان با سرعت 40/1 ثانیه و بدون سه پایه عکس گرفت.اگر موضوع مورد نظر روشنتر باشد همین افزایش در سرعتهای بالاتر شاتر رخ می دهد(مثلا از 50/1 به 500/1).
در مثال فوق با افزایش حساسیت، میزان نویز در مناطق سایه دار عکس ، جلب توجه می کند.اما در مناطقی که نور بیشتری دارند ، افزایش نویز کمتر است.مثل مناطقی که در حد فاصل نواحی روشن و تاریک قرار دارند.(مربع زرد در شکل زیر).به عبارت دیگر هرچه نور بیشتر باشد، اثر نویز کمتر خواهد بود.




50 ISO


100 ISO



200 ISO



ISO300



ISO400


همانگونه که مشاهده می شود ، میزان افزایش نویز در این منطقه عکس کمتر است.در این مثال مقدار ISO معادل 200 کاملا قابل استفاده است چرا که از یک سو باعث افزایش 4 برابر در سرعت شاتر شده است و از سوی دیگر کیفیت عکس نیز نسبتا خوب است. این موضوع مهم ( یعنی نویز کمتر در نواحی پر نور )در مورد عکسهایی که در نور طبیعی خورشید گرفته شوند ، بیشتر نمود پیدا میکند. در عکس زیر ،گل در نور طبیعی خورشید قرار دارد. در مورد چنین موضوعی که زیر نور طبیعی قرار دارد،میتوان بدون افزایش نویز،میزان ISO را افزایش داد و با سرعتهای بالای شاتر عکس گرفت.



100 ISO shutter speed: 1/1000 aperture: f5.6


ISO shutter speed: 1/1600 aperture: f5.6200



400 ISO shutter speed: 1/2000 aperture: f5.6


البته در این مثال خاص با ISO 400 میزان نوردهی حتی در سرعت حداکثر شاتر و کمترین مقدار دیافراگم نیز بیش از حد لازم است.
به طور خلاصه میتوان گفت که هرچند مقادیر بالای ISO باعث افزایش نویز می گردد،اما این امکان را به عکاس میدهد که با سرعتهای بالاتر شاتر عکس بگیرد و این موضوع گاه بسیار مفید ولازم است.
باید به خاطر داشت که نویز، بیشتر در مناطق تیره و نیز نواحی که رنگ یکنواخت دارند، ظاهر می شود.بنابراین ابتدا باید موضوع مورد نظر را ارزیابی و مناطق فوق الذکر را در آن شناسایی کنیم.سپس با تغییر کادر بندی ، این مناطق را در عکس به حداقل برسانیم و سپس از ISO بالا استفاده نماییم.
در محیط های کم نور ،نویز واضح تر خواهد بود و در نتیجه با افزایش ISO ، کیفیت عکس به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.در این موارد بهتر است که با استفاده از یک سه پایه ،از سرعتهای پایین شاتر استفاده نماییم.
و اما چند نکته:
1- در محیط های کم نور در صورتی که از حالت اتوماتیک ISO استفاده شود،سرعت شاتر نسبت به مقدار ISO در اولویت است.یعنی دوربین حتی الامکان سعی میکند که از سرعتهای بالای شاتر استفاده نماید،هرچند که بعلت ISO بالا سبب کاهش کیفیت تصویر گردد.
2- ارتباط تراز سفیدی (White Balance) و ISO : فرض کنید که زیر نور چراغ معمولی در اتاق عکس می گیرید.تنظیم خودکار تراز سفیدی باعث افزایش بهره کانال رنگ آبی می شود تا بر طبیعت زرد- قرمز نور چراغ غلبه کند.در چنین محیطهای کم نوری، اگر ازISO بالا استفاده کنید، بهره کانال رنگ آبی مجددا افزایش خواهد یافت و در تصویر حاصله رنگ آبی به طور نامناسبی غلبه خواهد داشت. در این موارد برای غلبه بر این مشکل باید از فیلترهای اصلاح کننده رنگ استفاده شود.
3-در مورد دوربین هایی که امکان تنظیم کنتراست دارند ، یک نکته جالب عملی در رابطه با ISO وجود دارد:
اگر دوربین روی حالت کنتراست پایین تنظیم و جبران نوردهی(EV) 3/2+ انتخاب شود،میتوان مقدار ISO را نصف کرد.یعنی اگر ISO مورد نیاز 200 است میتوان از مقدار100 استفاده کرده و تصویر بهتری تهیه نمود.

نویز و کاهش آن (Noise Reduction )

هر چه سطح سنسور دوربین بیشتر باشد میزان نویز کمتر است. به همین علت دوربین های دیجیتال حرفه ای SLR ،نسبت به دوربین های معمولی،نویز کمتری تولید میکنند.سطح سنسور بعضی از دوربین های دیجیتال SLR تقریبا 4 برابر دوربین های معمولی است.بنابراین در دوربینی مانند Canon EOS 1D که برای عکاسی از صحنه های پر تحرک ورزشی نیز استفاده می شود، انتخاب ISO بالا دیگر یک موضوع کم مصرف نیست.در این دوربین محدوده انتخاب ISO بین 100 تا 1600 میتواند باشد.
نکته دیگر آن است که دوربین های دیجیتال جدید به طور خودکار نویز موجود در تصاویر را کاهش می دهند.مثلا در دوربین های Nikon D1X و Canon EOS 1D امکان کاهش نویز به صورت یک انتخاب در اختیار عکاس گذاشته شده است.و در نتیجه حتی در ISO های بالا نیز تصاویر همچنان بدون نویز قابل توجه خواهند بود.
کاهش نویز توسط نرم افزار نیز قابل انجام است.اما این کار با نرم افزارهای معمولی ویرایش تصویر چندان نتایج قابل قبولی ارائه نمی دهد.چرا که این نوع نویزها در تمام طیف فرکانسی نور پراکنده بوده و بر اساس رنگ و روشنایی و حتی نوع دوربین متغیر است.در روش های معمولی کاهش نویز ،مانند استفاده از فیلترهای Median و روش های آستانه ای( Thresholding) ،میزان اصلاح نویز کم بوده و در عوض بسیاری از جزئیات تصویر از دست می رود.



اما نرم افزارهای اختصاصی کاهنده نویز ، از تکنولوژیهای پیشرفته و جدیدی استفاده می کنند تا ضمن حفظ دقت و جزئیات تصویر ، حداکثر کاهش نویز را اعمال کنند.مثلا نرم افزار Noise Ninja(شکل فوق) از یک الگوریتم پیشرفته ریاضی استفاده میکند تا تصویر را به صورت طیف فرکانسی 3 بعدی تحلیل نماید و امکان شناسایی دقیق و در نتیجه حذف نویز ها در فرکانسها و کانالهای رنگی مختلف فراهم شود.

مشخصات دوربین های دیجیتال

امکانات عکسبرداری
بیشتر دوربین های دیجیتال دارای یک گزینه برای زمان بندی گرفتن عکس ها می باشند. یکی از مرسوم ترین این انتخاب ها یک مد عکسبرداری متوالی است که با یک بار فشار دادن شاتر، گرفتن چند عکس پی در پی را ممکن می سازد. سرعت و تعداد عکسی که دوربین می تواند بگیرد به حافظه دوربین، سایز عکس انتخاب شده توسط کاربر و درجه فشرده سازی عکس ها بستگی دارد. دوربین های دارای سرعت بالای عکس برداری ( FPS بالا) دارای حافظه بافر بالایی بوده که قبل از پروسس کردن روی تصویر و ضبط آن در حافظه اصلی می توانند عکس ها را بطور موقت در آن نگهداری کنند. تا اوایل سال 2000، دوربین های حرفه ای امکان عکس برداری تا حداکثر 15 عکس با سرعت بین 2 تا 6 FPS (عکس در ثانیه) را دارا بودند. ضمنا امکان گرفتن چند عکس در یک بازه زمانی معین و یا حتی گرفتن چند عکس روی یک فریم بصورت ماتریسی در بعضی از دوربین ها وجود دارد.
امکاناتی برای اعمال جلوه های ویژه تصویری روی عکس ها در بسیاری از دوربین ها وجود دارد. مثلا، کاربر می تواند عکس هایی با جلوه سیاه و سفید، منفیNegative، یا مد عکس های قهوه ای Sepia بگیرد. جدا از جلوه های هنری این عکس ها، عکس های سیاه و سفید برای استفاده در برنامه های OCR (خواندن متن گرافیکی ) مناسب می باشند. بعضی از دوربن های دیجیتال علاوه بر اینها مد ورزشی Sport را در اختیار کاربر گذارده اند که بتواند از موضوعات متحرک عکس بگیرد و یا مد عکسبرداری در شب را دارند که امکان نوردهی طولانی مدت را به کاربر می دهد.
یکی دیگر از امکانات جالب دوربین های دیجیتال امکان گرفتن عکس های عریض Panoramic است که پیچیدگی و توانایی آن در دوربین های مختلف با هم فرق می کند. در ساده ترین حالت آن بالا و پایین عکس توسط دوربین قطع می شود تا عکس حالت یک عکس زاویه باز را پیدا نماید. ولی در حالت پیچیده و حرفه ای آن چند عکس پیاپی که از مناطق پشت سر هم یک منظره گرفته شده است، توسط یک نرم افزار مخصوص به هم چسبانده شده و لبه ها به گونه ای به هم پیوند داده می شوند که یک تصویر تکی به نظر آید.
تایمر یک مشخصه عمومی در دوربین ها است که معمولا با یک تاخیر 10 ثانیه ای بین فشردن شاتر و گرفتن عکس امکان عکس برداری از خود کاربر را فراهم می کنند. ضمنا تمام دوربین های دیجیتال دارای یک فلاش سرخود می باشند. بهترین این فلاشها محدوده مفید عملکردی تا 12 فوت داشته (تقریبا 3.5 متر) و مدهای مختلفی نظیر Auto lowlight و Backlight ، fill برای کاهش سایه اجسام، Force off برای داخل ساختمان و مه، و مد کاهش قرمزی چشم را دارا می باشند. در عکس های دارای فلاش قرمزی چشم بخاطر انعکاس نور از شبکیه که بخاطر رگهای خونی قرمز رنگ می باشد ایجاد میشود. سیستم کاهش قرمزی چشم، برای حل این مشکل، یک ثانیه قبل از عکس گرفتن نوری را به صورت فرد می تاباند تا مردمک چشم تنگ شده و نور منعکس شده از شبکیه در عکس به حداقل ممکن برسد.
یکی دیگر از امکانات دوربین های دیجیتال امکان اضافه کردن تاریخ و ساعت و یا نوشته های دیگر بر روی عکس می باشد. بعلاوه، امکان اضافه کردن چند ثانیه صدا در فرمت استاندارد WAV برای هر تصویر نیز در بعضی دوربین ها وجود دارد. بعد از ضبط تصویر و صدا، میتوان آن را توسط خود دوربین که یا دارای بلندگو و یا خروجی برای گوشی است پخش نمود. حتی بعضی از دوربین ها امکان ضبط صدا بصورت یک ضبط صوت را دارا می باشند.
یکی دیگر از امکانات مختلفی که هماهنگی دوربین های دیجیتال با کامپیوترهای شخصی را بیشتر می کند، امکان ایمیل کردن عکسی کوچک توسط نرم افزار تعبیه شده در دوربین می باشد. بعلاوه در بیشتر دوربین های دیجیتال امروزی امکان ضبط فیلم های کوتاه در فرمت MPEG-1 وجود دارد. در بعضی از دوربین ها این فیلم بدون صدا می باشد و فقط به اندازه زمانی خاصی قابل ضبط است و در بعضی دیگر دارای صدا بوده و تا جایی که حافظه دوربین جا دارد قابل ضبط می باشد.
به تقلید از دوربین های فیلم برداری سیستم ثابت کننده تصویر Stabilization system در بعضی از دوربین های دیجیتال نیز وجود دارد. این سیستم بخصوص هنگامی که از لنزهای دارای زوم قوی استفاده می شود و یا در شرایط کم نور که سرعت شاتر پایین است بسیار مفید می باشد، زیرا در زوم های قوی نگهداشتن دوربین به گونه ای که دارای لرزش نباشد بسیار مشکل می باشد. سیستم ثابت کننده تصویر لرزش های کوچک دوربین را با استفاده از یک مکانیزم مکانیکی و یا الکترونیکی حذف می نماید.
در مدل های حرفه ای تر امکان استفاده از دو نوع کارت حافظه متفاوت و یا استفاده از فلاش خارجی با نصب در کفشک فلاش و عوض کردن لنزو نصب لنزهای مختلف وجود دارد. بعد از سال 2000 بسیاری از سارندگان دوربین های دیجیتال به تبعیت از رقبای پیشرویشان – نظیر نیکون، کداک و کانن- شروع به تولید محصولاتی با کاربردها و مشخصات حرفه ای نمودند و دروبین های حرفه ای SLR با قیمتهای قابل قبول عرضه نمودند. بعد از دهه 1990 تفاوت قیمت بین دوربین های دیجیتال و آنالوگ قدیمی به سرعت رو به کاهش نهاد و هنوز هم در حل کاهش می باشد.
زوم اپتیکال و دیجیتال
دوربین های دیجیتال دو نوع زوم مختلف دارند: زوم اپتیکال و زوم دیجیتال. زوم اپتیکال نظیر زومی است که در دوربین های استاندارد عکاسی وجود دارد. این زوم که با استفاده از سیستم لنز انجام می شود، اختلاف بزرگنمایی بین حداقل و حداکثر فاصله کانونی است. لازم به ذکر است که در دوربین های دیجیتال این بزرگنمایی قبل از ثبت تصویر توسط CCD انجام می شود. در مورد زوم دوربین ها آنچه اهمیت دارد میزان زوم اپتیکال آن است. در واقع، زوم دیجیتال چیزی بیش از یک حیله بازاریابی نیست و تقریبا ارزشی ندارد!
ازا اوایل سال 2000 بیشتر دوربین های دیجیتال با لنزهای زوم دارای موتور عرضه می شوند که محدوده مؤثری از زاویه باز تا تله فتو را پوشش می دهند. زوم اپتیکال معمولا در محدوده 3X تا 10X می باشد، ولی بالاتر هم می‌تواند باشد. عبارت بزرگنمایی n برابر می تواند کمی گمراه کننده باشد، چون مثلا عبارت 3X در مورد دوربین های مختلف معانی متفاوتی می دهد. این بخاطر این است که فاصله کانونی واقعی در یک دوربین دیجیتال به اندازه سنسور آن بستگی دارد. بخاطر همین معمولا دروبینهای دیجیتال برای مقایسه، عبارت بزرگنمایی معادل در مقیاس 35mm برای فاصله کانونی را ذکر می‌کنند که در واقع بزرگنمایی حقیقی دوربین از آن فهمیده می شود. لنز زوم 3X معمولا فاصله کانونی معادلی بین 35mm تا 140mm دارد. بعضی از دوربین ها بین محدوده کلی فاصله کانونی اشان قابلیت زوم تدریجی را دارا بوده و بعضی دیگر فقط در 2 یا 3 گام از پیش تنظیم شده بیشتر زوم نمی کنند.
زوم دیجیتال چیزی بیش از بریدن ناحیه میانی تصویر توسط نرم افزار دوربین نیست. تصویری که با زوم دیجیتال 2X گرفته شده است، چه روی مانیتور و چه در هنگام پرینت، با نصف وضوح اولیه اش دیده می شود. ولی در دوربین با استفاده از نرم افزار پیچیده ای سعی می شود با میان یابی نقاط ، وضوح اولیه خود را باز یابد. در این حال، تعدادکمتری از پیکسل های اولیه در بازسازی تصویر بزرگ شده مشارکت می کنند که باعث عدم شارپ بودن تصویر می شود. بعضی از دوربین های دیجیتال فقط زوم دیجیتال دارند و در بعضی دیگر این امکان به عنوان مشخه ای اضافه بر زوم اپتیکال در دوربین قرار داده شده است. بهر حال زوم دیجیتال از اهمیت چندانی برخوردار نمی باشد.
برای کار با دوربین در فاصله نزدیک، معمولا گزینه عکس ماکرو در دوربین ها وجود دارد که امکان عکس برداری در فاصله 3 سانتیمتری را فراهم می کند. ولی معمولا محدوده فاصله کانونی در حدود 10 تا 50 سانتیمتر را پشتیبانی می کند.
LCD – فاصله کانونی
صفحه نمایش LCD یکی از مشخصات تمام دوربین های دیجیتال مدرن امروز است. این صفحه به کاربر اجازه می دهد که تمام تنظیم های ممکن در دوربین را بدون نیاز اتصال به کامپیوتر انجام داده و نتیجه ان را مشاهده نماید. مثلا کاربر می تواند عکس های گرفته شده را درون LCD بصورت کوچک ببیند، یا یک تصویر را بصورت تمام صفحه نمایش دهد و یا حتی بر روی آن زوم نموده و در صورت نیاز آن را حذف نماید.
پبعضی از دوربین های دیجیتال دارای یک منظره یاب انعکاسی تک لنزی (SLR) می باشند که کاربر می تواند همان چیزی را که CCD می بیند از درون منظره یاب مشاهده نماید. بیشتر دوربین های دیجیتال دارای منظره یابی هستند که تصویر را از طریق لنز جداگانه ای نمایش می دهد و دارای عدم هماهنگی در زاویه دید و انطباق کامل تصویر مشاهده شده در منظره یاب با تصویر عکس برداری شده می باشند. بیشتر دوربین های دیجیتال برای تطابق بیشتر عکس گرفته شده با واقعیت، از LCD بجای منظره یاب استفاده نموده و د رنتیجه این مشکل را کاملا حل می نمایند.
در بعضی از مدل ها صفحه LCD پشت صفحه ای مخفی شده است که برای استفاده باید باز شود و چرخانده شده و سپس در جای خود برگردانده شود (شیه Canon G3). هر چند این کار کمی سخت است و لی مزایای بسیاری نسبت به یک صفحه LCD ثابت دارد. اول اینکه هنگامی که از دوربین استفاده نمی شود صفحه LCD محافظت می شود. دوم اینکه با چرخش در جهات مختلف عکاس می تواند از خودش عکس گرفته و یا دوربین را بالای سر خود نگه دارد و در LCD تصویر را نگاه کند و یا به راحتی از جاهایی که در سطح خیلی پایین یا زوایای غیر معمول قرار دارند عکس بگیرد. ضمنا یکی از مشکلات مرسوم LCDهای منظره یاب که استفاده از آنها در زیر نور خورشید می باشد را مرتفع می سازد. ضمنا یکی از مشکلات LCDها اینست که به شدت مصرف باتری را بالا برده و آن را خالی می کنند.
در بعضی از LCDها برای کاهش مصرف انرژی سیستمی را بکار گرفته اند که بدون نور زمینه در LCD که بیشتر مصرف برق بخاطر آن است، از نور محیط استفاده نمایند . این سیستم بنام Power Saving Skylight نامیده می شود. هر چند در عمل به ندرت مفید واقع می شود! چون اگر نور محیط کمی زیادتر از حد مورد نیاز باشد، دیگر بخاطر نوری زیاد تصویر LCD دیده نمی‌شود.
معمولا در مورد دوربین های دیجیتال مشخصه ای ذکر می شود که عبارتست از فاصله کانونی معادل نسبت به لنزدوربین های معمولی 35mm. در حقیقت بیشتر لنزهای ثابت روی دوربین های دیجیتال دارای سیستم فوکوس خودکار بوده و دارای فاصله کانونی در حدود 8 mm می باشند. این فاصله کانونی در مقایسه با دوربین های استاندارد فیلمی بین یک لنز زاویه باز و نرمال قرار دارد. (زیرا CCD ها خیلی کوچکتر از فیلم های 35mm می باشند.) معمولا دیافراگم و سرعت شاتر در این دوربین ها خودکار بوده و فقط بعضی از دوربین ها اجازه تنظیم های دستی روی این مشخصات را به کاربر می دهند. هر چند بر وضوح اپتیکی این دوربین ها در تبلیغ بازاری آنها زیاد تاکید نمی شود، ولی نقش بسیار مهمی در کیفیت تصویر آنها بازی می کند. لنز دوربین های دیجیتال معمولا محدوده مؤثری تا 20 فوت، عدد ISO بین 100 تا 160 و سرعتهای شاتر از ¼ ثانیه تا ۵۰۰/۱ (یک پانصدم) ثانیه دارند.
تنظیم نور
تمام دوربین های دیجیتال یک مد کاملا اتوماتیک تنظیم نور دارند که به کاربر امکان می دهد به راحتی سوژه خود را انتخاب کرده و در کادر قرار دهد و عکس بگیرد. هرچند در بیشتر دوربین های معمولی دارای فیلم نیز راه های مختلفی برای کنترل نور در نظر گرفته شده است. یک تنظیم نور مناسب منجر به عکسی می شود که دارای کنتراست و روشنایی مناسب بوده و هیچ ناحیه ای در آن نه آنقدر روشن است که تصویر رنگ و رو رفته شود و نه آنقدر تاریک است که جزئیات از بین رفته باشد. بسیاری از دوربین های دیجیتال برای تعیین تنظیم نور مناسب از سیستم اندازه گیری نور در مرکز تصویر Center Metering استفاده می کنند. با این سیستم، دوربین میزان نور را بیشتر در محدوده اطراف مرکز لنز در نظر گرفته و نور کناره های لنز را کمتر تاثیر می دهد. در بسیاری از شرایط این تنظیم خوب کار می کند، ولی در بعضی از شرایط نور دهی، ممکن است این سیستم عکس های ضعیفی از لحاظ نوردهی ایجاد نماید. اگر صحنه ای که از آن عکس گرفته می شود دارای مناطق تیره و تاریک باشد، مثل یک روز افتابی درخشان در زیر سایه درخت که اجسام دارای نقاط سایه و روشن زیادی است، معمولا استفاده از سیستم نوردهی در مرکز، یا باعث نور زیاد در در بخشهای روشن و یا نور کم در بخشهای تیره می شود. بعضی از دوربین های دیجیتال دارای سیستم اندازه گیری نور ماتریسی Matrix Metering می باشند که صحنه را به چند ناحیه تقسیم کرده برای هر ناحیه بطور جداگانه نورسنجی می کنند. این کار تصویری به دست می دهد که دارای نور متعادلی می باشد. نورسنجی نقطه ایSpot Metering نیز یکی دیگر از روش های نور سنجی است که در بعضی از دوربین های دیجیتال بصورت اختیاری قرار داده می شود. در این روش ، نور سنجی در یک بخش کوچک و معین در مرکز لنز انجام می شود و به کاربر اجازه می دهد که روی ناحیه مشخصی از صحنه نور سنجی انجام دهد.
مدهای برنامه ریزی شده نورسنجی اتوماتیک معمولا تنظیم های اولیه نورسنجی را اتوماتیک نگه می دارند و تنظیم های دستی برای سایر انتخاب های دوربین فراهم می کنند. بعضی از دوربین ها مد اولویت با دیافراگم یا شاتر را به عنوان مد دستی در اختیار کاربر می گذارند که کاربر می تواند درجه دیافراگم f یا سرعت شاتر را تنظیم نماید، سپس دوربین بر اساس انتخابی که کاربر نموده است مابقی تنظیم ها را به گونه ای که تصویر مناسبی از لحاظ نور به دست آید محاسبه کرده و تنظیم می کند.
بعضی از دوربین ها یک مد تنظیم نور دستی دارند که به عکاس اجازه می دهد که تا حد زیادی ذوق هنری خود را در عکس ها پیاده نماید.
معمولا در این مد 4 پارامتر را می توان تنظیم نمود: تراز سفیدی ( White balance)، تنظیم نوردهی Exposure compensation، قدرت فلاش و همزمانی فلاش . انواع مختلف تنظیم رنگ نور (نظیر نور هوای آزادOutdoor، زیر لامپ فلورسنت، زیر لامپ تنگستن، و...) تاثیر به سزایی بر روی کیفیت رنگ عکس دارد. با استفاده از این تنظیم می توان تاثیری را که نورهای مختلف بر روی عکس میگذارند و باعث می شوند رنگ عکس غیر طبیعی جلوه کند حذف نمود. با استفاده از White balance می توان اثرات نامناسب شرایط نور دهی را اصلاح نمود، مثلا میتوان در شرایط نوری آفتابی، ابری، نور درخشان و نئون و فلورسنت نور را بگونه ای تنظیم کرد که رنگها، همانند آنچه که چشم انسان بصورت طبیعی می بیند، در عکس منعکس شود. با استفاده از تنظیم دستی نوردهی می توان نوردهی عکس را بدلخواه نسبت به نوردهی ایده آل اندازه گیری شده توسط دوربین تغییر داد. این خصوصیت نظیر امکانی است که عکاس در یک دوربین حرفه ای SLR برای گرفتن عکسی با نور بیشتر یا کمتر از میزان لازم ، در اختیار دارد تا بتواند جلوه خاصی را درعکس ایجاد نماید. با تنظیم قدرت فلاش امکان ایجاد تغییر در قدرت فلاش و با تنظیم همزمانی فلاش امکان استفاده اجباری از فلاش بدون توجه به سایر تنظیمات دوربین فراهم می آید.
بعضی از دوربین ها امکانی را فراهم می آورند که بنام "محدوده اتوماتیک نوردهی" یا Automatic Exposure Bracketing شناخته می شود. با استفاده از این امکان، هنگامی که عکس گرفته می شود، چند فریم از عکس با تنظیم های نوری مختلف برداشته می شود تا کاربر بتواند بهترین حالتی را که دوست دارد انتخاب نموده و بقیه را حذف نماید.
بازسازی رنگ های طبیعی در دوربین های دیجیتال
توسعه تکنولوژی برای ساخت یک CCD با فیلتر 4 رنگ و یک پردازشگر جدید تصویر باعث کاهش مشکلات موجود در بازسازی رنگ های شده است. شرکت سونی اعلام کرده است که جدیدا اولین دوربین دیجیتال را که از CCD با فیلترهای 4 رنگ ( قرمز-سبز-آبی – یشمی) به همراه یک پردازنده جدید تصویر برای این فیلتر 4 رنگ استفاده می کند روانه بازار نموده است. با استفاده از این تکنولوژی مشکل موجود در بازسازی طبیعی رنگها نسبت به دوربین های سابق سونی که از CCD با فیلتر 3 رنگ استفاده می کردند نصف شده و تصاویری به دست می آید که با تصاویر مشاهده شده توسط چشم انسان تطابق بیشتری دارد.



دوربین های دیجیتال معمولی از CCD با فیلتر سه رنگ اصلی استفاده می نمایند و رنگها با توجه به شدت هر کدام از رنگهای قرمز-سبز و آبی بازسازی می شوند که همانند بازسازی رنگها در مانیتورها یا تلویزیونهای معمولی است. بهر حال مشخصات این سیستمها با مکانیزمی که چشم انسان رنگها را تشخیص می دهد متفاوت می باشد. بنابر این اختلافهایی در رنگهای بازسازی شده نسبت به آنچه که چشم انسان می بیند ایجاد می گردد.
در CCD با فیلتر 4 رنگ، یک فیلتر با رنگ سبز یشمی به فیلترهای استاندارد سه رنگ RGB اضافه شده است که باعث گردیده که مشکلات موجود در بازسازی رنگها تا حد زیادی کم شده و تصاویری واقعی تر به دست آید.
علاوه بر توسعه فیلتر 4 رنگ، یک پردازنده جدید تصویر برای این سنسور توسعه داده شده است. با این پردازنده، هر کدام از سیگنالهای دریافت شده از 4 رنگ برای تولید سه رنگ اصلی نزدیک به دید انسان بااستفاده از محاسبات ماتریسی پردازش می شود. به علاوه برای کاهش مصرف انرژی تا 30% کمتر مدیریت کارآمدی بر روی پردازنده صورت گرفته که انجام عملیاتی نظیر عکسبرداری سرعت بالا و نمایش سریع تصاویر گرفته شده و همچنین بیشتر عملیات مرسوم دوربین های دیجیتال را بهبود بخشیده است.
با ترکیب CCD جدید با فیلتر 4 رنگ و پردازنده جدید، خطاهای بازسازی رنگها به نصف تقلیل یافته است.



بازسازی تصویر با استفاده از تکنولوژی مرسوم


                                          بازسازی تصویر با تکنولوژی جدید


سونی قصد دارد ازاین CCD و پردازنده در دوربین های اینده خود استفاده نماید. هم اکنون این تکنولوژی در دوربین Sony DSC-F828 استفاده شده است.

اتصالات دوربین های دیجیتال

بغیر از استفاده از حافظه های قابل تعویض، اکنون دوربین های دیجیتال به منظور انتقال تصاویر به کامپیوتر قابلیت اتصال به کامپیوتر را دارا می باشند. تا اواخر دهه 1990 انتقال داده ها به کامپیوتر از طریق کابل سریال RS-232 که دارای حداکثر سرعت 115Kbit/s می باشد، انجام می شد. بهر حال، بعد از اینکه استفاده از پورت USB مرسوم شد، بیشتر سازندگان دوربین های خود را به همراه سیم اتصال و درایورهای لازم ارائه نمودند. در گذشته در بعضی از مدلهای حرفه ای اتصال از طریق کارت SCSI پرسرعت برقرار می شد. ولی بعدها FireWire روش مرسوم در اتصال این دوربین ها گردید.
در اوائل سال 2000 روشی برای انتقال تصویر از طریق پورت USB ارائه شد و سختی اتصال دوربین به کامپیوتر را از بین برد. این "حافظه خوانها" برای تمام انواع حافظه ها –کامپیکت فلش، اسمارت مدیا، مموری استیک، مولتی مدیا کارت و...- وجود دارد و به سادگی به صورت مستقیم و یا با یک کابل به USB متصل می شود. این وسایل بصورت چند کاره نیز وجود دارند که می توانند چند حافظه را بخوانند. این وسایل توان مورد نیاز خود را از پورت USB گرفته و توان باتری دوربین را به هدر نمی دهند. این وسایل با سرعتهای متفاوتی عرضه شده اند، ولی سریعترین آنها دارای سرعت 1MB بر ثانیه می باشد. آداپتورهای دیگری نیز وجود دارند که از پورت USB استفاده نمی کنند. مثلا کامپکت فلش یا اسمارت مدیا را می توان درون وسیله ای به شکل یک دیسکت 3.5 اینچی قرار داد و داخل درایو فلاپی گذاشت و اطلاعات درون آن را به کامپیوتر منتقل نمود.
مجهز نمودن دوربین های دیجیتال به درایور TWAIN به کاربر اجازه می دهد که بطور مستقیم تصاویر درون دوربین را به نرم افزارهای ویرایش تصاویر منتقل نماید. بعضی از دوربین ها دارای خروجی ویدیو و کابل S-Video می باشند که امکان نشان دادن یا ضبط مستقیم تصاویر با پروژکتور، تلویزیون یا ویدیو را فراهم می آورد. بعضی از این دوربین ها امکان بار کردن تصاویر (Upload) از روی کامپیوتر را دارا می باشند، بنابر این می توان از دوربین به عنوان یک وسیله ارائه سمینار استفاده نمود.
امروزه تعداد دوربین هایی که می توانند بدون نیاز به کامپیوتر مستقیما عکس ها را به پرینتر بفرستند رو به افزایش است. ولی فعلا بخاطر نبود استاندارد واحدی در این مورد، هر دوربین فقط با پرینترهای ساخته شده و یا معرفی شده توسط سازنده خود کار می کند.
باتری دوربین های دیجیتال
دوربین های دیجیتال وسایلی هستند که معمولا با نرخ بالایی باتری ها را مصرف می کنند. هنگامی که ممکن باشد خاموش کردن LCD دوربین ، مثلا هنگام انتقال عکس ها به کامپیوتر و یا تماشای آنها در تلویزیون می تواند به صرفه جویی در مصرف باتری کمک نماید. باتری دوربین های دیجیتال در اندازه و انواع مختلف عرضه شده، ولی استفاده از باتری های سایز AA متداول تر است. ولی به هر حال باتری های معمولی الکالاین AA بیشتر در مواقع اضطراری بدرد بخور می باشند. این باتریها انقدر توان ندارند که اشتهای سیری ناپذیردوربین های دیجیتال را بیش از گرفتن چند عکس ارضا نمایند!
باتری های معمولی الکالاین AA غالبا ظرفیتی در حدود 2.4Ah (آمپر ساعت) دارند. یعنی می توانند قبل از تمام شدن توان 1.2 Ah را برای مدت 2 ساعت آزاد نمایند.در حالی که این مقدار از ظرفیت برای وسایلی که مصرف کمی دارند – مثلا واکمن – مناسب می باشد، برای وسایلی نظیر دوربین های دیجیتال که جریان بالایی می کشند اصلا مناسب نیست. زیرا با بار بالایی که بر روی باتری اعمال می کنند، ولتاژ آن بسرعت افت کرده و با تکرار این روند عمر آن به سرعت کاهش می یابد.
باتری های قابل شارژ معمولا برای استفاده در جریانهای خروجی بالا هماهنگی بهتری با دوربین های دیجیتال دارند – هر چند یک سری از آنها مدت زمان حفظ شارژ پایینی دارند- ولی از لحاظ اقتصادی استفاده از این باتری ها در بلند مدت به صرفه تر است. این باتری ها در خانواده های مختلفی عرضه می شوند که از قرار زیر است:
- نیکل کادمیوم (NiCD): شاید دردسترس ترین و مرسوم ترین باتری قابل شارژ این نوع باتری ها باشند. این باتری ها تقریبا تا 700 بار شارژ و استفاده را جواب می دهند. در صورت عدم استفاده در هر روز حدود 1% از توانشان تخلیه می شود و عیب آنها اینست که به شدت از- اثر حافظه Memory effect- رنج می برند (که عبارتست از پوشیده شدن بخشهایی از صفحات باتری با حباب های گاز در حین استفاده و در نتیجه کاهش سطح موثر و توان باتری ).
- نیکل متال هیبرید (NiMH): برای شارژ و استفاده بین 500 -1000 بار خوب بوده و دارای 40% ظرفیت بالاتر از باتری های NiCd می باشند، ولی قیمت بسیار بالاتری دارند. مدت نگهداری شارژ در این باتری ها از NiCD ها کمتر است ولی مزیت بسیار خوب آنها این است که اثر حافظه ای در این باتری ها به ندرت روی می دهد.
- لیتیوم یون (Li-ion): این باتری ها تقریبا دارای دو برابر ظرفیت باتریهای NiMH را دارا می باشندو برای 500 بار شارژ و استفاده مناسب می باشند. این باتریها به شارژر مخصوص به خود نیاز دارند و از سایر باتری ها گرانتر هستند. مزین بزرگ آنها حفظ شارژ به مدت طولانی – در حدود 10 سال- بوده و بهمین دلیل به عنوان وسایل اورژانسی مناسب می باشند.
در حدود یک دهه است که باتری های روی-هوا Zinc-Air بخاطر ظرفیت بالا و وزن نسبتا کمشان در وسایل کمکی شنوایی و پیجرها کاربرد دارند.در سالهای اخیر پیشرفتهای مکانیکی و الکتریکی در آنها امکان استفاده آنها در مصارف الکترونیکی پرتابل را فراهم نموده است.
باتریهای روی-هوا از لحاظ شیمیایی نظیر باتریهای الکالاین که هر روز استفاده می کنیم می باشند. ولی در آنها بجای استفاده از دی اکسید منیزیوم از یک الکترود نازک کربنی استفاده شده است تا اکسیژن هوا را برای ترکیب با روی کاتالیز نماید.این کار به طور قابل توجهی چگالی انرژی را بالا برده و این نوع باتری را به یکی از پرظرفیت ترین باتری ها برای استفاه در سیستم های مرسوم بدل می کند.
تا اوایل سال 2000 باتری های یک بار مصرف روی-هوا به عنوان باتری پشتیبان دوربین های دیجیتال عمومیت زیادی یافته و با بیش از 50 نوع دوربین سازگاری داشتند. این باتری ها دوره طولانی نگهداری شارژ و توان کافی برای چند ساعت متوالی استفاده را دارا می باشند. این باتری ها دارای بسته ای می باشند که می توان برای حفظ باتری از هوا در زمانی که استفاده نمی شود از آن استفاده کرد، ضمنا بند روی دوشی برای حمل ونقل راحت باتری و یک سیم برای اتصال به جک DC دوربین ها از وسایل همراه این باتریها می باشند. برای کسانی که استفاده زیاد و حرفه ای از دوربین خود می نمایند، استفاده از این باتری به عنوان باتری یدک در زمانهای اضطراری توصیه می شود.
حافظه های دیسکی دوربین های دیجیتال
بعضی از دوربین های پیشرفته از درایوهای دیسک سخت کارتی PCMCIA برای نگهداری عکس های گرفته شده استفاده می کنند. هر چند آنها بعد از ضبط اطلاعات توانی مصرف نمی کنند و حافظه بالاتری از حافظه های فلش دارند ( یک درایو 170MB میتواند تا 320 عکس با وضوح استاندارد 480*640 را ذخیره نماید)، ولی معایبی نیز دارند. یک دیسک سخت کارتی، هنگامی که در حالت بیکار (Idle) می چرخد، در حدود 2.5W توان مصرف می کند و وقتی در حال خواندن و نوشتن اطلاعات است بیشتر و حتی در زمان شروع به چرخش بیشتر از این! بنابر این به چرخش در آوردن درایو و گرفتن تعدادی عکس و دوباره خاموش کردن درایو غیر عملی است. پس باید ابتدا عکس ها گرفته شوند و سپس تمام عکس ها به یکباره روی درایو ضبط شوند تا فقط یکبار درایو روشن و خاموش شود، تازه با این کار باز هم حال و روز باتری بعد از ضبط اطلاعات تعریفی نخواهد داشت! ظرافت و قابلیت اطمینان در مورد درایوها نگران کننده است. بخشهای متحرک موجود در این درایوها که با تلرانسهای مکانیکی بسیار ظریفی ساخته شده اند، به طور ذاتی قابلیت اطمینان این وسایل را از حافظه های حالت جامد پایین تر می آورد.
با افزایش چشمگیر وضوح دوربین های عکاسی دیجیتال و ظهور دوربین های دیجیتال فیلمبرداری، نیاز به داشتن وسیله ای برای ذخیره اطلاعات با ظرفیت بالا شدت گرفته بود. در سال 1999 شرکت Iomega وسیله نگهداری اطلاعات قابل تعویض برای استفاده در دوربین های دیجیتال و نوت بوک ها عرضه نمود که اختراعی نبوغ آمیز به حساب می آمد. کلیک درایو که با باتری کار می کند قابل استفاده در شکاف سخت دیسک کارتی بود و با وزن 10 گرمی اش حدود 40 مگابایت ظرفیت و ابعادی در حدود 50*50mm داشت. این وسیله دارای اداپتوری است که انتقال اطلاعات از حافظه های CF و SM را ممکن می سازد. در سال بعد شرکت اگفا اولین شرکتی بود که از این وسیله به عنوان حافظه اصلی در دوربین CL30 Click خود استفاده نمود.
در اواسط سال 1999 شرکت IBM وارد کارزار شد و با عرضه کوچکترین سخت دیسک دنیا بنام میکرودرایو انقلابی در این عرصه ایجاد نمود. میکرودرایو از دیسکی با قطر یک اینچ استفاده می کند که تنها 16 گرم وزن داشته و با سرعت 4500 rpm (دور بر دقیقه) میچرخد و از شکاف نوع II کامپکت فلاش برای اتصال استفاده میکند. این وسیله همانند یک دیسک سخت معمولی کامپیوتر ولی با ابعادی بسیار کوچک می باشد و محور دیسک آن بر روی بالشتکی از هوای فشرده با اصطکاکی بسیار کم می چرخد. این درایو در ابتدا با ظرفیت 170 MB و 340MB عرضه شد. این در حالی بود که تا اواخر سال 1998 بزرگترین حافظه موجود از نوع CF تنها 64MB حافظه داشت و دوربین ها با کارت حافظه 8MB ارائه می شدند. در سال 2000 IBM میکرودرایوهای 512MB و 1GB خود را ارائه نمود. همزمان با افزایش ظرفیت این درایوها، کار زیادی بر روی کاهش توان مصرفی آنها و سرعت ضبط اطلاعات انجام شد و پیشرفتهای قابل ملاحظه ای حاصل گردید. هم اکنون شرکت هیتاچی قصد ارائه میکرودرایوی با ظرفیت 4GB را دارد که پر ظرفیت ترین حافظه موجود برای دوربین های دیجیتال تا کنون می باشد.
یکی از مزایای عمده دوربین های دیجیتال عدم وجود بخشهای مکانیکی در آنها است. چون همه چیز دیجیتال است، قطعات متحرک در آن وجود ندارد و بنابر این احتمال خطا و خرابی در آن کمتر است. با این وجود، شرکت سونی از ارائه مدلهای دوربین دیجیتال سری Mavica که از فلاپی دیسکت های 3.5 اینچی برای ذخیره اطلاعات استفاده می کند، منصرف نشد. اضافه شدن درایو فلاپی به دوربین باعث بزرگی و سنگینی دوربین شده است. ولی در دسترس بودن و ارزانی دیسکت و قابلیت تعویض آن و همراه داشتن تعداد زیادی از آنها برای بعضی از کاربران جالب می باشد. این دوربین ها برای بالا بردن قابلیت اطمینان امکان تهیه چند کپی از یک دیسک را فراهم نموده اند. بهر حال با بالا رفتن حجم عکس دوربین ها تولید این دوربین ها کمتر شده و خریداران کمتری دارد.
در اواخر سال 2000 سونی ابتکار دیگری بخرج داد و دوربین هایی ارائه نمود که از سی دی های یکبار نوشتنی 8mm با ظرفیت 185MB استفاده می کردند. در اوایل سال 2001 این مدلها قابلیت استفاده از سی دی های قابل نوشتن مجدد را پیدا نمودند. هر چند زمان نوشتن اطلاعات بر روی این وسایل یکی از مشکلات آنهاست، ولی ارزان بودن سی دی در مقایسه با انواع دیگر حافظه و قابلیت نوشتن مجدد و پاک کردن هر تصویر و یا تمام تصاویر با استفاده از دستور Format از مزایای این دوربین ها است. این دوربین ها بخاطر سخت افزار پیچیده تری که دارند از انواع دیگر گرانتر می باشند
حافظه دوربین های دیجیتال
اولین دوربین های دیجیتال حافظه ای داخلی در حدود 1 تا 2 مگابایت داشتند که برای نگهداشتن حدود 30 عکس با حداکثر کیفیت استاندارد 480*640 مناسب بود. دراین دوربین ها وقتی حافظه پر می شد دیگر امکان گرفتن عکس بدون انتقال عکس ها به کامپیوتر یا حذف آنها وجود نداشت.
دوربین های مدرن امروزی از حافظه های قابل تعویض استفاده می کنند. استفاده از این نوع حافظه دو مزیت عمده دارد: اول اینکه وقتی حافظه پر شود می توان آن را تعویض نمود و دوم اینکه با استفاده از سخت افزار مربوطه می توان عکس های درون این حافظه ها را بدون نیاز به دوربین به کامپیوتر منتقل نمود. از اوایل سال 1999 دو فرمت مختلف حافظه برای تسلط بر بازار دوربین های دیجیتال با هم رقابت می کردند:
- کامپکت فلشCF: اولین بار در سال 1994توسط شرکت سندیسک SanDisk عرضه شد و بر اساس تکنولوژی حافظه فلش (حافظه ای که برای نگهداری اطلاعات به باتری و نیروی الکتریسیته نیاز ندارد-م) کار می کند. در واقع این نوع حافظه یک فلش کارد مخصوص کامپیوتر است که به یک چهارم اندازه اصلی اش کوچک شده و از یک ارتباط 50 پینی برای اتصال به اداپتور فلش کارت کامپیوتر که 68 پین دارد استفاده می کند. این خصوصیت این حافظه را با وسایلی که برای استفاده از فلش کارت طراحی شده اند سازگار می سازد. اندازه CFها 43 میلیمتر در 36 میلیمتر می باشد. این حافظه ها برای سازگاری با وسایل قدیمیتر در دو نوع 1 و نوع 2 قابل تهیه می باشند. کارت نوع 1 دارای ضخامت 3.3mm بوده و در شکاف مربوط به نوع 1 و 2 قابل استفاده است. کارت نوع 2 دارای ضخامت 5mm بوده و فقط در شکاف کارت نوع 2 قابل استفاده می باشد. تا اواخر سال 2001 حداکثر ظرفیت این نوع حافظه به 512 مگابایت رسیده بود. اکنون حافظه CF با ظرفیت 1 گیگا بایت در بازار موجود می باشد.
- اسمارت مدیا: این حافظه در سال 1996 به نام خلاصه SSFDC که مخفف (Solid state Floppy Disk Card) می باشد عرضه گردید. این حافظه توسط توشیبا با وزن و اندازه کوچکتری از کامپکت فلش ها ارائه شد. وزن این حافظه 0.48g و ابعاد آن 45*37mm و ضخامت آن 0.78mm می باشد. ظرفیت این نوع حافظه از CF کمتر بوده و تا اواخر 2001 تا ظرفیت 128 مگابیت آن عرضه شده است که قابلیت نگهداری 560 عکس با کیفیت 1024*1200 را دارا بوده و قیمت بر مگابیت آن همانند CFها می باشد.
برای هر دو نوع حافظه وسایل جانبی موجود است که اتصال انها را از طریق درایو فلاپی و یا پورت پارالل به کامپیوتر ممکن می سازد. سریعترین این وسایل ارتباطی، وسایل اسکازی هستند که امکان اتصال این حافظه ها را با کامپیوتر برقرار می کنند. یکی از مزایای CF اینست که دارای پوشش سختی است که از آن محافظت می کند، ولی در SM بخش پوشش داده شده با طلا وجود دارد که با استفاده مداوم آسیب می بیند. CF در دماهای بین 25 تا 75 درجه سانتیگراد کار می کند و عمر اسمی آن 100 سال می باشد. دمای کارکرد SM بین 0 تا 50 درجه بوده و عمر اسمی آن 250000 بار نوشتن و پاک کردن است.
در اواخر سال 1999 شرکت سونی نوع جدیدی از حافظه به نام Memory Stick را عرضه نمود. این حافظه ابتدا با ظرفیت 32MB ارائه گردید و برای استفاده در وسایل الکترونیکی صوتی و تصویری نظیر دوربین های دیجیتال و دروبینهای فیلمبرداری دیجیتال طراحی شد. اتصال 10 پینه این حافظه جازدن و دراوردن آن را راحت نموده و با استفاده از کلید قفل آن از پاک شدن ناخواسته اطلاعات جلوگیری می شود. تا اواخر سال 2001 ظرفیت این حافظه به 128MB رسید و هم اکنون حافظه های MS با ظرفیت 1GB در بازار موجود می باشد. تا اخر سال 2001 سهم فروش حافظه های موجود برای دوربین دیجیتال در بازار برای CF حدود 44% ، برای SM حدود 33% و برای MS در حدود 6% بوده است.
تجهیزات جانبی لنز برای دوربین های دیجیتال
دوستان زیادی در مورد فیلترهای مورد استفاده برای دوربین های دیجیتال پرسیده بودند. فعلا مطلب خلاصه‌ای در این مورد می‌نویسم تا بعدا سر فرصت بطور کامل در این مورد توضیح بدهم. متاسفانه به علت نا آشنایی و عدم استفاده از وسایل جانبی دوربین ها بخصوص فیلترها و حلقه‌های مبدل مختلف، تهیه این گونه وسایل در ایران بسیار مشکل می‌باشد و برای اغلب دوربین ها حتی در نمایندگی‌های معتبری نظیر کانن نیز نمی‌توان وسایل جانبی مربوط به لنز دوربین ها را تهیه نمود. امیدوارم که با آشنایی هر چه بیشتر علاقمندان به این صنعت و درخواست از فروشندگان ورود این وسایل نیز همانند خود دوربین ها مرسوم شود.
روش استفاده از فیلترها، سایه‌های لنز، پوشش‌های لنز و دیگر وسایل مربوط به لنز‌ها برای دوربین های دیجبتال همانند دوربین های فیلمی می‌باشد. فقط دو مساله مهم دراین میان حائز اهمیت می‌باشد.
اول اینکه بخاطر اندازه غیر استاندارد لنزهای دوربین های دیجیتال استفاده از این وسایل روی دوربین های مختلف دچار مشکل می‌باشد. این بدان معنی است که برای استفاده از فیلترها و سایر وسایل استاندارد باید از مبدلها و حلقه‌های سازگار کننده استفاده نمود. وظیفه مبدل‌ها این است که لنز غیر استاندارد یک دوربین را برای پذیرفتن یک وسیله با رزوه‌های استاندارد آماده نمایند. معمولا رزوه‌های استاندارد روی لنز دوربین ها عبارتند از 30mm، 37mm، 43mm و 55mm. برای دوربین هایی که دارای قطر لنزی غیر از این ابعاد می‌باشند باید از حلقه‌های تبدیل برای بستن فیلتر مورد نظر استفاده نمود.
دوم این که سنسوری که در دوربین های دیجیتال بجای فیلم قرار داده شده است به طول موجهای خاصی از نور حساسیت نشان می‌دهد که در بعضی از موارد با فیلم متفاوت است. در نتیجه، تاثیر بعضی از فیلترها روی تصویر دیجیتالی شما با تاثیری که روی فیلم می گذارد متفاوت می‌باشد. در ادامه لیستی از فیلترهایی که برای دوربین های دیجیتال مفید است همراه با مورد استفاده آن آورده شده است:
محافظ UV: برای محافظت لنز دوربین
پولاریزه دایروی (Circular Polarizer): کاهش انعکاسها، تاریک کردن آسمان
کلوز آپ (Close-Up): حداقل فاصله فوکوس را کاهش می‌دهد.
Tiffen 812: گرم کردن رنگها، بهبود طیف رنگی پوست
Tiffen Soft/FX: پوشاندن لکه‌های پوست
Black Pro Mist 1or 2: نتیجه را از لحاظ رنگ شبیه عکس فیلمی می‌کند.
Tiffen Enhancing: قوی کردن رنگ قرمز، قرمزتر کردن رنگ‌های قهوه‌ای، نارنجی و قوت بخشیدن به حس پاییز روی برگ درختان
ND 0.3, 0.6, 0.9: کاهش نور در شرایط آفتابی درخشان
Tiffen Hot Mirror: بهبود مشکل بازسازی رنگها در بعضی از دوربین ها بخاطر حساسیت زیاد به اشعه مادون قرمز

مقایسه عکس دیجیتال با عکس نگاتیو

هر چند دوربین های دیجیتالی در سالهای اخیر گامهای بلندی را برداشته اند و انعطاف پذیری بسیاری را در عکاسی بوجود آورده اند، ولی هنوز وقتی بحث کیفیت عکس می شود، راه درازی را برای رسیدن به کیفیت دوربین های فیلمی پیش رو دارند. بهر حال از انجا که این بحث به مقایسه بین دو تکنولوژی بسیار متفاوت مربوط می شود، ارزش دارد که دقیقتر بررسی شود.
اولین قدم در نظر گرفتن وضوح است. بیان وضوح CCD یک دوربین دیجیتال آسان است، ولی بیان وضوح یک دوربین فیلمی بصورت دقیق کاری دشوار می باشد. با فرض وضوح 960*1280 پیکسل، یک دوربین دیجیتال تولید سال 1999 قادر است عکسی با اندازه بیش از 1.2 میلیون پیکسل ایجاد نماید. یک لنز پیشرفته دوربین می تواند حداقل 200 پیکسل بر میلیمتر را از هم تفکیک نماید. از آنجا که یک نگاتیو استاندارد 35mm با ISO100 دارای ابعاد 36*24mm میباشد، دارای وضوح موثر 24*200*36*200=34,560,000 پیکسل می باشد. این وضوح در عمل به ندرت به دست می آید. بهر حال، از لحاظ وضوح کاملا مشخص است که دوربین های دیجیتال هنوز تا رسیدن به سطح دوربین های معمولی فیلمی راهی طولانی در پیش دارند. در این میان رسیدن به کیفیت دوربین های فیلمی 70mm حرفه ای برای دوربین های دیجیتالی یک آرزوی دور و دراز محسوب می شود. لازم به ذکر است که هم اکنون بالاترین وضوح موجود در دوربین های دیجیتالی 14MP در یک نوع از دوربین های شرکت کداک می باشد.
بهر حال این بخشی از پاسخ به این سوال محسوب می شود. عامل بعدی که باید در نظر گرفته شود رنگ می باشد که در این زمینه دوربین های دیجیتال بر دوربین های فیلمی برتری دارند. معمولا CCD دوربین های دیجیتال اطلاعات رنگ را با عمق 24 بیت بر پیکسل ضبط می نمایند. این فرمت حدود 16.7 میلیون رنگ را در بر می گیرد که حداکثر تعداد رنگی است که چشم انسان قادر به تفکیک آنها می باشد. این موضوع به خودی خود مزیتی بر فیلم ندارد. ولی برخلاف کریستالهای هالید نقره روی فیلم، CCD سه جزء رنگ (قرمز، سبز و آبی) را به طور دقیق ضبط می نماید. معمولا فیلم های عکاسی بسته به نوع فیلم و سازنده آنها نسبت به رنگ خاصی حساسیت بیشتری دارند که این نقیصه باعث می شود که تعادل رنگی تصویر بهم بخورد.
بهر حال، کریستالهای هالید نقره که بطور یکدست در سطح فیلم پخش شده اند، برتری اصلی فیلم های عکاسی محسوب می شود. در حالی که سلولهای حساس روی CCD روی ردیف و ستون های مشخصی چیده شده اند، کریستالهای هالید نقره بصورت اتفاقی و بدون هیچ نظمی در تمام جهات چیده شده اند. از آنجا که چشم انسان به الگوها بسیار حساس است، خیلی آسان چیدمان ردیفی و ستونی موجود در پیکسلهای تصویر گرفته شده از CCD را تشخیص می دهد، بخصوص اگر پیکسلهای مجاور طیف رنگی متفاوتی داشته باشند. اگر فیلم عکاسی را زیر میکروسکوپ نگاه کنیم هیچ نظمی در نقاط چیده شده روی آن وجود ندارد. امروزه در پرینترهای اینکجت نیز تکنولوژی خاصی بنام Stochastic Dithering بکار رفته است که به الگوی نقاط، یک المان تصادفی اضافه می کند تا گذر از یک طیف به طیف دیگر یکنواخت به نظر آید. فیلم های عکاسی این کار را به طور طبیعی انجام میدهند، بخاطر همین عکس های دوربین های فیلمی از دوربین های دیجیتال یکنواخت تر و غیر بلوکی تر به نظر می آید.
برای رفع این مشکل در دوربین های دیجیتال دو راه حل وجود دارد. یکی این که تعداد پیکسلها یا وضوح را آنقدر بالا ببرند تا چشم قادر به تشخیص الگوی آن نباشد، یا پس از گرفتن تصویر توسط CCD از الگوریتم نرم افزاری پخش تصادفی نقاط استفاده کنند. هر دوی این راه حل ها دارای معایبی نظیر بزرگ شدن اندازه فایل تصویر یا زمان طولانی تر پردازش تصویر می باشند.

صادرات در عکاسی دیجیتال!

سالها پیش، هنگامی‌ که می‌خواستم گواهینامه رانندگی بگیرم، مربی، سلسله مراحلی را که قبل از شروع رانندگی باید چک می‌کردم، به صورت یک کلمه اختصاری در آورده بود تا بهتر در خاطرم بماند. آن کلمه، "صادرات" بود که بایستی به ترتیب وضعیت صندلی، آینه، دنده و... را بررسی می‌کردم.



اما از هنگامی که عکاسی دیجیتال می‌کنم، بارها پیش آمده است که، بعد از گرفتن کلی عکس متوجه شده‌ام که ایزو نامناسب بوده است و یا از مد مناسب عکاسی استفاده نکرده‌ام و یا حتی فرمت مورد نظرم را انتخاب نکرده‌ام. بیشتر این اشتباهات هنگامی پیش میاید که در پروژه قبلی تنظیمات دوربین را تغییر داده‌ام و این مساله را بعدا فراموش کردم.
هرچند امروزه در برخی دوربینها، امکان ذخیره کردن یک‌سری تنظیمات، وجود دارد اما بازهم بررسی موردی مفیدتر است.
اما چه موارد مهمی را باید قبل از شروع عکاسی بررسی و تنظیم کنیم:
- ایزو
- وایت بالانس ( حتی اگر RAW می‌گیریم)
- فرمت ( JPEG یا RAW)
- مد عکاسی ( Aperture Priority ، Shutter Priority و...)
- اخطار هایلایت (Highlight warning)
- جبران نوردهی
- فوکوس ( انتخاب نوع فوکوس و نیز تنظیم نقطه فوکوس)
- نورسنجی (متوسط، مرکزی، نقطه‌‌ای)
البته در دوربینهای مختلف، قضیه متفاوت است. مثلا در برخی دوربین ها در ویزور، مقدار ISO دیده نمی‌شود و در برخی دیگر نمایش داده می‌شود. در برخی دوربینها وضعیت برخی از این متغیرها در نمایشگر بالای دوربین و یا نمایشگر مجزای پایین LCD دیده می‌شود و کار را راحت‌تر می کند. برای اینکه به طور سیستماتیک همه این متغیر‌ها را بررسی کنید، می‌توانید با حروف اول این‌ها، یک کلمه درست کنید و آن را به خاطر بسپارید. مثلا فوماجافن= فرمت + وایت بالانس + مد + ایزو+ جبران + اخطار هایلایت + فوکوس + نورسنجی !!


اصول و تعاریف کلى عکاسى

(( اصول و تعاریف کلى عکاسى ))


عکاسى زبان است. زبانى تصویرى که واژگان، قواعد و دستورات خاص خودش را دارد. آشنائى با این زبان و تبحر در استفاده از آن به شما این امکان را مى‌دهد که از طریق تصویر با بیننده عکس ارتباط برقرار کنید. به همین دلیل است که مى‌گویند عکس خوب عکسى است که در ذهن بیننده احساس یا فکرى ایجاد کند.
براى ایجاد فکر یا احساسى در ذهن بیننده لازم است ما حرف روشن و گیرائى براى گفتن در عکس مان داشته باشیم. جهان اطراف ما پر است از موضوعات جالب براى عکاسى. براى انتخاب یک موضوع از این میان باید از ذهن خود کمک بگیریم. پیش از گرفتن عکس، از خودمان بپرسیم موضوع آن چیست و چه جنبه هائى از موضوع را مى خواهیم پوشش دهیم. گاهى با قدم زدن در یک محل و نگاه کردن دقیق به اطراف مان مى توانیم سوژه هاى مهم و گیرائى براى عکس هایمان پیدا کنیم. گاهى هم مى خواهیم گزارشى مصور درباره ی موضوعى تهیه کنیم که لازم است از جنبه هاى مختلف پوشش داده شود. در این درس، هدف ما بیشتر نوع دوم عکاسى است یعنى عکاسى براى گزارشگرى یا بیان داستان.
به عنوان مثال فرض کنیم مى خواهیم گزارشى مصور از یک کلاس موسیقى کودکان تهیه کنیم. گزارش ما لازم است ساختمان مدرسه، کلاس موسیقى، معلم ها، شاگردها، سازها و نت هاى موسیقى را پوشش دهد. تمرکز گزارش بر جثه ی بچه ها، رابطه ی آنها با ساز و با معلم خواهد بود.
در این مرحله فهمیده ایم که موضوع گزارش ما و تاکید آن بر چیست. حالا که روشن شده حرفى که براى گفتن داریم چیست، نوبت آنست که فکر کنیم چکونه باید آن را بیان کنیم که روشن و گیرا باشد.
ایجاد عکس روشن و گیرا کار آسانى نیست. شبیه یک سخنرانى موفق است که حضار هم متوجه منظور سخنران بشوند و هم تا آخر و با دقت به آن گوش بدهند و کسل نشوند. لازمه اش اینست که از پیش ببینیم، آماده باشیم و با حضور ذهن کار کنیم.
یک بازبینى اولیه از محلى که قرار است در آن عکس بگیریم به ما در انتخاب دوربین، عدسى و وسائل نورپردازى کمک مى کند. در مثال مدرسه موسیقى کودکان، با بازبینى محل مدرسه از جمله پى مى بریم که کلاس موسیقى کوچک و کم نور است. براى عکاسى در محل کوچک لازم است از عدسى اى که میدان دید وسیع داشته باشد استفاده کنیم. به این عدسى ها در زبان انگلیسى Wide Angle مى گویند. در بخش عدسى ها بیشتر در این مورد توضیح خواهیم داد. با این عدسى مى شود مطلب بیشترى را در عکس گنجاند. به موضوع عکس هم مى‌شود نزدیک تر شد.
کم نور بودن کلاس هم راه حل دارد. با توجه به این نکته که مى خواهیم تا آنجا که مى شود از فلاش استفاده نکنیم، بهتر است یک روز آفتابى براى عکاسى برویم تا از نور طبیعى که از پنجره کلاس به درون مى تابد بهره ببریم. بردن چراغ دستى پرنور که بتواند در گوشه ی کلاس جاى بگیرد و با تابیدن به دیوار به ما نور غیر مستقیم و ملایمى بدهد اقدام هوشمندانه اى خواهد بود. این نور غیر مستقیم سایه ها را در عکس ما ملایم تر خواهد کرد. یک سه پایه ی عکاسى سبک و کوچک هم همیشه به کار مى آید.
اگر از دوربین دیجیتال استفاده مى کنیم لازم است:
باطرى هاى دوربین شارژ شده باشند.
کارت حافظه ی دوربین (Flash Card) پاک شده و جاى کافى براى تعداد زیادى عکس داشته باشد.
با برنامه ی کار دوربین آشنا باشیم و آن را براى شرایط خاص محل و نوع عکاسى اى که در نظر داریم تنظیم کنیم.
وقتى با دوربین، وسیله ی نورپردازى و سه پایه به محل رسیدیم خیلى زود اطراف ما شلوغ خواهد شد. براى اینکه چیزى از قلم نیافتد خوبست از پیش فهرستى تهیه کنیم از موضوع هائى که باید حتماً در گزارش از آن ها عکس داشته باشیم.
وقتى در مقابل کلاس مى ایستیم، ذهن ما به چشم هایمان دستور مى دهد چه چیزهایى را به دقت ببیند و از چه نکاتى سرسرى بگذرد. دوربین عکاسى اما چنین قدرتى ندارد و براى اینکه عکس هاى خوبى بگیرد محتاج ذهن عکاس است.
وقتى به صفحه ی دوربین عکاسى نگاه مى کنید، مراقب باشید تنها آنچه براى بیان موضوع لازم است در این صفحه جاى گرفته و مطالب نالازم از آن حذف شوند. براى کنترل اینکه چه چیزى در کادر عکس شما جاى بگیرد و کدام حذف شود مى توانید:
به سوژه‌ی عکس نزدیک یا از آن دور شوید.
جاى دوربین را عوض کنید.
جاى سوژه عکس را تغییر بدهید.
زاویه دید دوربین را تغییر بدهید.
صفحه ی دوربین را مى توانیم با بوم نقاشى مقایسه کنیم. همانطور که نقاش مسئول اجراى نقاشى است و براى اضافه کردن هر عنصرى به اثر هنرى اش باید فکر کند، عکاس هم باید اجزاى عکس را با دقت انتخاب کند.
عکسى که مطلبش را روشن و زیبا بیان کند همان عکسى است که در ذهن بیننده ایجاد فکر یا حسى خواهد کرد.
براى تهیه گزارش کلاس عکاسى بچه ها ما به تصاویر زیر احتیاج خواهیم داشت:
نماهاى کلى از ساختمان مدرسه، کلاس ها از بیرون و نماهاى عمومى از کل فضا
نماهاى متوسط از معلم ها و شاگردها
نماهاى درشت از سازها
شاگردها در حال ساز زدن، خواندن یا بازى کردن
عکس هائى که رابطه ی شاگردها را با هم و با معلم نشان دهند.
براى خلق هر یک از عکس هاى بالا لازم است به نکات زیر توجه کنیم:
عکاسى براى گزارشگرى تصویرى یا چندرسانه اى از نظر زیبائى شناسى تفاوتى با عکاسى هاى دیگر ندارد. اما در این نوع عکاسى از عکس بیشتر به صورت کلماتى که در کنار هم داستانى را بازگو مى کنند استفاده مى شود در حالى که در عکاسى هاى شخصی تر، عکس مى تواند پیام یا فکر عکاس را به تنهائى بیان کند. در عکاسى گزارشگر، هر عکسى وجهى از موضوع را گزارش مى کند و به بیننده اطلاعات تازه اى مى دهد. 

اصول عکاسی

((  اصول عکاسی ))


از عنوان این نوشته بر می‌آید که مطالبی مناسب برای تازه کارها و یا عکاسان تفننی در بر داشته باشد. اما کسانی که دائما با دوربین و عکاسی سر و کار دارند نیز ممکن است بعضی وقتها با خواندن مطالبی که مدتها است در گذشت ایام از یاد برده‌اند چیزی برای یادآوری و یا حتی یاد گرفتن بیابند. کسانی که در هر سال هزاران عکس می‌گیرند این مطالب بطور تجربی ملکه ذهنشان شده است، ولی خیلی‌ها برای به خاطر آوردن و بکار بردن این موضوعات باید فسفر زیادی بسوزانند!!
بیشتر عکس هایی که ما می‌گیریم برهه‌ای از زندگی ما و اطرافمان را ثبت می‌کند. برای این که این عکسها دارای روح باشند و به بهترین وجه منظور ما را برسانند نیاز داریم که قوانین اولیه‌ای را رعایت نماییم و ضمنا به دانشی کامل در مورد توانائیها و محدودیتهای دوربینی که با آن کار می‌کنیم نیاز خواهیم داشت.
همه این مقدمات و بازار گرمیها برای این بود که بگویم در اینجا ایده‌هایی برای بهبود عکسها عنوان شده که در دوبخش شناخت دوربین و بخش اشاراتی به ترکیب بندی دسته بندی شده است.

بخش اول – شناخت دوربین

بیشتر دوربین‌های دیجیتال با استثنائاتی دارای عملکرد ساده‌ای می‌باشند. مطالعه دفترچه راهنما آنها می‌تواند مفید و حاوی نکات سودمندی باشد. راه بهتر این است که در حین خواندن دفترچه نکات گفته شده را بطور تجربی روی دوربین آزمایش نمایید. از کار کردن با دوربین نترسید، بدترین اتفاقی که ممکن است برای دوربینتان بیفتد این است که باتری آن تمام شود و مجبور به شارژ مجدد آن شوید. دوربین‌های دیجیتال برای آموختن عکاسی از راه تجربه واقعا عالی هستند. نه فیلمی مصرف می‌کنند و نه اینکه برای دیدن نتنیجه مجبور به منتظر ماندن برای چاپ عکس هستید. یادگیری کار کردن با دوربین نیمی از لذت داشتن آن است. در اینجا بعضی از مطالبی را که باید برای تجربه کردن و مطالعه مد نظر داشته باشید لیست کرده‌ام.

رزولوشن و فشرده سازی

یک دوربین دیجیتال بهترین تصویرش را در بالاترین رزولوشن و کمترین فشرده سازی‌اش می‌گیرد. هر چند در زمان استفاده فرمتهای غیر فشرده زمان زیادی برای ضبط شدن روی حافظه دوربین می‌برد و ضمنا فایل بسیار بزرگی تولید می‌شود که بزودی حافظه دوربین شما را خواهد بلعید. بخاطر همین فرمت JPEG با کمترین فشردگی را برای عکاسی‌های روزمره توصیه می‌کنیم. در این فرمت عکسها زمان کمتری برای ضبط شدن می‌گیرد و نتیجه نهایی نیز تقریبا با فرمت غیر فشرده قابل تشخیص نیست. متاسفانه بیشتر دوربین ها دارای حافظه کافی برای عکاسی نیستند و بعداز خرید دوربین حتما باید به فکر یک حافظه بالاتر باشید.

مدهای فلاش و تاثیر پذیری فلاش

بیشتر دوربین‌های دیجیتال برای فلاش از تنظیم خودکار استفاده می کنند. اگر نورسنج دوربین تشخیص دهد که نور محیط برای عکاسی کافی نیست دوربین فلاش را روشن می‌کند. باید بدانید که این گزینه همیشه بهترین انتخاب نیست. د راینجا مثالهایی برای برد فلاش آورده شده که به شما کمک می‌کند که بدانید در هر شرایطی چکار کنید:
- در یک اتاق خیلی بزرگ: بدون این که سوژه ای در برد فلاش واقع شده باشد، دوربین را ثابت کنید و فلاش را خاموش نمایید. اما اگر سوژه از 3 - 4 متر به دوربین نزدیکتر بود فلاش می‌تواند موثر باشد. گزینه دیگر استفاده از فلاش تاخیری Slow Sync است که در این حالت باید دوربین را روی سه پایه ثابت نمایید. در این مد دوربین سوژه را با فلاش روشن می‌کند و پس زمینه را با باز نگه داشتن بیشتر دیافراگم.
-در فضای باز: دراین حالت نیز اگر سوژه در برد فلاش قرار ندارد فلاش را خاموش نمایید. استفاده از فلاش دوربین را مجبور می‌کند که از سرعت های شاتر خاصی (1/30 -1/60) استفاده نماید و این سرعت شاتر احتمال زیادی دارد که برای منظره شما مناسب نباشد.
- آتش بازی: استفاده از فلاش برای عکاسی از منظره آتش بازی بعید به نظر می‌رسد که اثری در عکس داشته باشد. ولی اینطور نیست! استفاده از فلاش این مزیت را دارد که جلوی پایین آمدن سرعت شاتر بخاطر تاریک بودن محیط گرفته شود و عکس بهتری از آتش بازی ثبت شود!
- پرتره: گرفتن عکسهای پرتره خوب با استفاده از فلاش سرخود دوربین کار بسیار مشکلی است. حتی با استفاده از سیستم کاهش قرمزی چشم، نور فلاش بسیار تک بعدی و نامطلوب است. بجای استفاده از فلاش سعی کنید عکس را در نور روز یا با نور پردازی در محیط بگیرید. برای اصلاح نور از تراز سفیدی دوربین استفاده کنید و قبل از گرفتن عکس دوربین را ثابت کنید (روی سه پایه یا جای دیگر). هنگامی که نور محیط برای عکس مناسب بود از فلاش اجباری برای روشن کردن سوژه و درخشان کردن آن استفاده کنید.
- عکاسی از درون ماشین یا پنجره: اگر شیشه باز نباشد نور فلاش به درون دوربین برخواهد گشت. بهتر است آن را خاموش کنید.

مدهای برنامه ریزی شده

اگر دوربین شما دارای مدهای برنامه ریزی شده و یا اولیتهای شاتر و دیافراگم می باشد استفاده صحیح از آنها را یاد بگیرید.
یک مد برنامه ریزی شده استاندارد معمولا کنترل بهتری از حالت اتوماتیک دوربین برای آن شرایط خاص فراهم می‌نماید. خیلی از دوربین ها دارای انتخاب جبران نوری و تراز سفیدی هستند، ولی در مد اتوماتیک نمی‌توان از آنها استفاده نمود.
- اولویت دیافراگم: اجازه کنترل بر روی عمق میدان را برای عکاس فراهم می کند. (عمق میدان محدوده شارپنس تقریبا مناسب عکس در یک دیافراگم خاص می‌باشد). هرچه دیافراگم بازتر باشد (عدد F کوچکتر نظیر f1.8 یا f2.8) عمق میدان باریکتر است. و هر چه دیافراگم بسته تر باشد (عدد f بزرگتر f8 یا f11) عمق میدان پهن‌تر است. می‌توان از اولویت دیافراگم برای مات کردن پشت زمینه نامناسب عکس استفاده کرد یا از شارپ بودن صحنه از سوژه تا پشت زمینه مطمئن شد.
- اولویت شاتر: امکان کنترل سرعت شاتر را فراهم می‌کند. در صحنه‌های دارای حرکت باید از سرعت بالاتر شاتر برای ثابت کردن سوژه متحرک استفاده نمود.

کنترل‌های ویژه

بیشتر دوربین‌ها دارای کنترل‌ها و گزینه‌های اضافی هستند. مهمترین این کنترل‌ها عبارتند از:
- جبران نوری : برای اصلاح یا تغییر نورسنجی دوربین استفاده می‌شود. این گزینه تا حدودی پیچیده به نظر می‌رسد ولی در واقع اینطور نیست. سیستم نورسنجی دوربین همواره در حال کار است و سازندگان می‌دانند که این سیستم در شرایط خاص بدرستی عمل نمی‌نماید. مثلا سوژه‌های سفید و منعکس کننده نور باعث کم نور شدن عکس می‌شوند. بنابر این می‌توان با یک جبران نوری مثبت عکس را اصلاح نمود.
- تراز سفیدی: برای کنترل رنگ سفید در عکس و درنتیجه کیفیت سایر رنگها درنظر گرفته شده است. بیشتر دوربین ها برای نور روز تنظیم شده‌اند، بنابر این بعضی نورها باعث خارج شدن تراز رنگ سفید و در نتیجه شیفت سایر رنگها و غیر طبیعی شدن آنها می‌شود. یک مثال خوب برای این مورد لامپهای فلورسنت هستند که در بیشتر مکانهای تجاری استفاده می‌شوند و باعث آبی شدن همه چیز می‌شوند. معمولا تنظیم نور دوربین بر اساس نوع نور محیط به رها کردن دوربین در مد اتوماتیک ترجیح داده می‌شود.
- نورسنجی: در بیشتر مواقع نورسنج استاندارد دوربین خوب کار می‌کند. ولی ممکن است در شرایطی این تنظیم مناسب نباشد. در بیشتر دوربینهای دیجیتال امروزی یک گزینه و یا بیشتر برای نورسنجی وجود دارد. گزینه نورسنجی نقطه ای Spot meter نور را (دیافراگم و شاتر) را بر روی ناحیه کوچکی از کادر تنظیم می‌کند. در بعضی مدلها می‌توان گزینه‌ای را انتخاب نمود که نقطه نور سنجی با نقطه فوکوس روی هم بیفتد. نورسنجی متوسط گیری مرکزی دو ناحیه در کادر را درنظر می‌گیرد، یک ناحیه دایره‌ای در مرکز و یک ناحیه در بقیه کادر. معمولا نتیجه به دست آمده از این دو ناحیه به صورتی با هم ترکیب می‌شود که اهمیت ناحیه وسط از اطراف آن بیشتر باشد.
- زوم اپتیکال و دیجیتال: اگر دوربین شما فقط زوم دیجیتال دارد و یا یک زوم اپتیکال و یک زوم دیجیتال، د رمورد فرق بین این دو نوع زوم که قبلا در مورد آنها به تفصیل صحبت کرده‌ایم مطالعه کنید. اگر فقط زوم دیجیتال دارید زیاد روی آن حساب نکنید.

بخش دوم- موارد مهم در ترکیب بندی

یک ترکیب بندی خوب با اصول اولیه آن شروع می‌شود. قرار دادن درست سوژه در کادر حیاتی است و یکسری قوانین ساده می تواند کمک زیادی در این مورد نماید. بسته به این که سوژه یک منظره ، یک شخص یا شئ و یا اینکه کادر افقی یا عمودی است، ترکیب بندی فرق می کند. در بعضی شرایط باید به بعضی از قوانین ترکیب بندی کمتر و در بعضی موارد بیشترتوجه کرد.
هر عکسی باید –علت وجودی – داشته باشد واگر این علت برای گیرنده عکس مشخص نباشد چه انتظاری از بیننده دارید که از عکس چیزی بفهمد؟ بیشتر مردم برای منظورهای خاصی نظیر یادگاری از چیزی داشتن، ثبت یک لحظه تکرار نشدنی، ثبت یک موقعیت استثنایی، شکار یک سوژه زیبا یا جذاب و ... عکس می‌گیرند. برای اینکه عکس معنی داشته باشد باید اصولی را در آن رعایت کرد:
-افقی و عمودی: شما دنیا را با زاویه نسبت به افق نمی‌بینید، بنابر این به غیر از شرایطی که تعمدا این کار را می کنید از آن پرهیز نمایید. افق را در کادرتان تنظیم نمایید. منظره یک ساحل کج که انگار آب دریا در حال ریختن از یک ور عکس می‌باشد برای بیننده جالب نیست. برای تراز کردن دوربین یک خط افقی مثل خط آب دریا را در نظر گرفته و دوربین را بالا برده و بچرخانید تا خط پایین کادر موازی خط افقی شود، سپس دوربین را بدون اینکه تغییر وضعیت دهید پایین اورید تا خط آب کمتر از2/1 و بیشتر از 3/1 کادر افقی عکس را اشغال نماید و آسمان بقیه کادر را. یادتان باشد هیچگاه خط افق را در وسط کادر قرار ندهید.
بعضی دوربین‌ها برای سادگی شبکه‌ای افقی عمودی را روی مانیتور نشان می دهند. اگر دوربین شما چنین امکانی دارد استفاده از آن برای بالا بردن دقت و کاهش زمان مناسب است.
-هر چند تکنیکی که بالا شرح داده شده بود برای منظره‌ای مثل دریا مناسب است، ولی برای منظره یک آبگیر یا بندرگاه مناسب نیست. مثلا ساحل آبگیرها در آنطرف دریاچه قابل دیدن است و تشخیص سطح افقی در آنها مشکل است. در چنین شرایطی دنبال یک خط عمودی بگردید. در کادر عکس نگاه کنید و هر جا که یک خط عمودی یافتید کادر عکس را با آن نقطه تراز نمایید.
عکاسی از سوژه‌های عمودی مشکل تر است. ایجاد حالت پرسپکتیو توسط لنز دوربین می‌تواند کاملا گیج کننده باشد. می‌توان به اجزاء عمودی در منظره توجه کرد و کادر را در اطراف آنها حرکت داد تا مطمئن شویم لبه عمودی کادر واقعا با خط عمودی موازی است.
بخصوص عکاسی از مناظر شهرها مشکل است و برای تصمیم گیری درباره این که کدام خط واقعا عمودی است باید دقت بیشتری به کار برد. با تنظیم کادر بر روی نزدیکترین و بزرگترین ساختمان در کادر به احتمال زیاد بقیه ساختمانهای واقع در دوردست تصویر از تراز خارج خواهند شد. با یک نگاه کلی در تصویر می‌توان از این اشتباه پرهیز کرد.
اگر باز هم تصویر کج به نظر می‌رسد باید زاویه دوربین را تغییر داد و یا حتی موقعیت عکاسی را عوض کرد.
یک نکته: بعضی مواقع مناظر خیابان از میان خیابان به بهترین وجه گرفته می‌شود، با گرفتن عکس از امتداد جاده پرسپکتیوی زیبا و طبیعی خواهیم داشت (البته به شرطی که قبل از تمام شدن عکاسی زیر چرخهای یک تریلی روی جاده پهن نشده باشید!!)
از اجزاء شلوغ کننده در کادر پرهیز نمایید
اجزاء شلوغ کننده عکس به چند طریق ایجاد می‌شوند. این اجزاء ممکن است مردم، حیوانات یا اشیائی باشند که بطور ناخواسته در کادر قرار می‌گیرند و حتی ممکن است بخشی از سوژه را بپوشانند، عدم تناسب رنگی ایجاد نمایند و یا نامتناسب با سوژه و موضوع عکس باشند. بعضی از این مزاحمتها را براحتی می‌توان کنترل نمود و بعضی را نمی‌توان کاری کرد:
- توریستهای سرگردان، پیاده‌ها، احشام یا خودروها: کاری نمی توان کرد. باید صبر کنید (صبور باشید!) تا هر وقت دلشان خواست از کادر مورد نظر شما خارج شوند! می‌توان با تغییر موقعیت یا نزدیکتر شدن به سوژه بعضی از اشیاء ساکن را از کادر خارج کرد یا با استفاده از زوم کردن یا بریدن کادر بعد از عکاسی مشکل را حل نمود.
- از اجزاء مزاحمی که خودتان ایجاد کرده اید دوری کنید: خیلی از دوربین ها می توانند ساعت و تاریخ را روی عکس اضافه نمایند، تا جایی که برایتان لازم نیست از استفاده از آن خودداری نمایید. با اضافه کردن تاریخ و ساعت روی عکس چیزی به عکس شما اضافه نمی شود و حذف کامل آنها بعد از گرفتن عکس کاملا ممکن نیست. بعلاوه اطلاعات عکس در بخش متادیتا EXIF عکس ثبت می شود که نیاز استفاده از تاریخ و زمان بر روی عکس را از بین می برد.

نقطه فوکوس

نقطه فوکوس عکس بسیار مهم است:
- مطمئن شوید که فوکوس کامل روی سوژه انجام گردیده است: معمولا باید سوژه مهمترین بخش تصویر بوده و نگاه بیننده به سمت آن کشیده شود، اما نیازی نیست که در مرکز عکس واقع باشد. با استفاده از قفل فوکوس کاری کنید که فوکوس بجای مرکز تصویر روی سوژه انجام شود. –سوژه را در میان کادر قرار دهید، فوکوس را روی سوژه انجام داده و دکمه شاتر را تا نیمه بفشارید، وقتی مستطیل میان مانیتور سبز شد فوکوس انجام شده و تا هنگامی که دکمه را رها نکنید فوکوس در همان وضعیت باقی می‌ماند، اکنون کادر بندی مورد نظر را انجام داده و دکمه را تا آخر بفشارید تا عکس گرفته شود.
- پرتره: روی چشم‌ها فوکوس کنید، اگر دوربین زوم اپتیکال دارد برای کادر بندی سوژه از آن استفاده نمایید. اگر دوربین اولویت دیافراگم دارد، یک دیافراگم باز انتخاب نمایید تا پس زمینه سوژه مات شود و اگر ندارد ممکن است یک مد مخصوص پرتره داشته باشد. این مد بطور خودکار از یک دیافراگم باز استفاده می‌نماید. اگر تنها فلاشی که دارید همان فلاش سر خود دوربین است آنرا خاموش کنید و از نور یک پنجره یا نورهای غیر متمرکز محیط استفاده نمایید.
اگر فلاش تنها انتخاب شما برای نور است از قرار دادن سوژه در نزدیکی دیوار یا هر سطح تخت دیگر پرهیز نمایید، زیرا یک سایه خشن در کنار سوژه روی دیوار ایجاد می‌گردد که زیبا نیست.
هنگام کادر بندی برای امتداد نگاه سوژه جایی در کادر باقی بگذارید و همیشه دوربین را کمی به سمت پایین بگیرید که نواحی زیر بینی و چانه در عکس دیده نشود.
سخن آخر: همیشه به یاد داشته باشید، اول فکر کنید، بعد عکس بگیرید. چند ثانیه فکر کردن در مورد عکسی که می خواهیم بگیریم مهمترین مرحله عکاسی است. خوبی دوربین‌های دیجیتال این است که نمایی از عکس نهایی را در مانیتور می توان دید و خیلی راحت‌تر از دوربین‌های معمولی در مورد نتیجه کار نظر داد.